9این تعبیر شاید برای دختران ایرانی خیلی آشنا و برای حکومتگران جمهوری اسلامی چندان گوشنواز نباشد، اما سازمان ملل متحد برای روز جهانی دختربچهها که ۱۱ اکتبر هر سال گرامی داشته میشود،
چنینشعاری را برگزیده است. شعاری که به گفته سازمان ملل متحد با اهدافی همچون تقویت مهارتهای شغلی در دختران انتخاب شده است.
از سال ۲۰۱۲ که روز ۱۱ اکتبر به عنوان روز جهانی دختربچهها انتخاب شد، دغدغه تصمیم گیرندگان جهانی این بود که به واسطه این نامگذاری، بتوانند به برجستهسازی مشکلات دختران و به نیازها و چالشهای آنها بپردازند و بر احقاق حقوق حقه آنان و تقویت توانمندی آنان تاکیدی مؤکد داشته باشند.
این سازمان خود معترف است شاکله اصلی جنسیتی جوانانی که در دهه آینده جزو نیروی کار محسوب میشوند دختران هستند؛ یعنی حدود ۶۰۰ میلیون نفر از یک جمعیت یک میلیاردی. اما مشکل بزرگ آنجاست که بیش از ۹۰ درصد آنان که از کشورهای در حال توسعه هستند، از آموزش مرتبط با این مسائل
محروم ماندهاند. از این روست که میتوان حدس زد آنان بعدها وارد بخش غیررسمی بازار اشتغال میشوند و به راحتی مورد استثمار قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید:
بر اساس چنین واقعیتهای ناگواری، سازمان ملل متحد، جامعه جهانی را به «تجدید نظر در مورد چگونگی ورود موفق دختران به بازار کار» فرا خوانده است. اما آیا ایران نیز نباید مخاطب جدی چنین خطابی باشد؟
با کمی تدقیق در وضعیت ایران و مشاهده برخی گزارشها و آمارها – خصوصاً در زمینه اشتغال زنان – میتوان به راحتی دریافت که ایران نیز از جمله کشورهاییست که در این زمینه با مشکل روبهروست.
شاهد علوی، روزنامهنگار مقیم آمریکا که سابقه ۱۵ سال تدریس در ایران داشته و از جمله معلم کودکان دختر نیز بوده است، «آموزش و پرورش» جمهوری اسلامی را در زمینه آموزش مهارتها «ناکارآمد» میداند و بر این باور است که اساساً در نظام آموزشی مطلوب جمهوری اسلامی، مساله آمادهسازی دانشآموز برای بازار کار هیچگاه چندان جدی گرفته نشده است.
این معلم سابق در گفتوگو با «خانه امن» در توضیح بیشتر این مساله میگوید: «مساله آموزش مهارتها چیزیست که در ۴۰ سال بعد از انقلاب خیلی به آن پرداخته نشده است. هر چند سعی شد با دروسی همچون حرفه و فن یا تأسیس نهادهایی همچون هنرستان این مساله پوشش داده شود اما باید اذعان کرد محتوای آموزش داده شده با محیط کار تناسب نداشته است.»
او در ادامه میگوید: «به طور کلی و بر خلاف ادعای موجود، دانشآموزان در مدرسه وارد فرایند جامعهپذیری نمیشوند. روندی که هنوز و همچنان تغییر پیدا نکرده است و اگر هم برخی مهارتها در رابطه با سلامت بهداشت روانی به محتوای آموزشی اضافه شده است، هنوز محتواهای درسی، محتوای آموزش مهارتهای زندگی نیست و دانشآموزان بعد از فارغالتحصیلی آماده ورود به بازار کار نیستند.»
این مساله اما محدود به آموزش و پرورش نیست. در ایران امروز انگار همه چیز دست به دست هم دادهاند تا بتوانند مانع از آمادهسازی دختران برای حضور به عنوان زنان شاغل شوند. صداوسیما، قوانین مربوطه، سیاستگذاریهای کلان و حتی فرهنگ اجتماعی غالب به یاری پس راندن زنان از حوزه اشتغال و کسب درآمد میآیند.
یک کارشناس روحانی در تلویزیون
صراحتامی گوید: «این دستور خدا و پیامبر است که زن استقلال اقتصادی نداشته باشد و وابسته به شوهرش باشد.»
چنین درکی از موجودیت زن اما محدود به نظر و دیدگاه تنها یک روحانی شیعه نیست. طبق
اعلام رسمی مرکز آمار ایران، در بین سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳، بیش از ۸۰۰ هزار زن، شغل خود را از دست دادهاند.
به گفته منصور اسانلو که خود در ایران فعال کارگری بوده است، «زنان اولین کسانی هستند که اخراج میشوند و آخرین کسانی هستند که برای کار دائم یا قراردادی استخدام میشوند.»
این در حالیست که بنا به پژوهشها، وضعیت ایران در پیش و پس از انقلاب در این حوزه کاملاً متفاوت بوده است:
در سال ۱۳۵۵ زنان نزدیک به ۱۴ درصد نیروی کار در ایران را تشکیل میدادند. این عدد زمانی جالب توجه مینماید که توجه کنیم ۵۰ سال قبل از آن این میزان نزدیک به صفر بوده است. یعنی میتوان کاملاً احتمال داد که با توجه به نوع رویکرد حکومت سابق به مساله زنان، این روند رو به رشد همچنان سیر صعودی خود را میپیمود اما مساله کاملا برعکس شد و در نیمه دهه ۶۰ شمسی، صرفا نزدیک به ۹ درصد از نیروی کار را
زنانتشکیل دادند.
درواقع پس از انقلاب اسلامی، روند رو به پیشرفت زنان معکوس شد و در این راه قوانین مدنی یاریگر اصلی حکومتگران جدید شدند تا
زنان را زیر سایه مردانتعریف کنند.
این نگاه همچنان در نهادهای بالادست غالب است
اگر به یاد بیاوریم که آیتالله علی خامنهای به عنوان سیاستگذار اصلی در جمهوری اسلامی، خانهداری و فرزندآوری را جزو شاخصههای یک زن مطلوب ارزیابی میکند و بر آن پای میفشارد.
شاهد علوی اما خصلت ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی را در ایجاد چنین وضعیتی بسیار تاثیرگذار میداند. او در توضیح وجود نگاه جنسیتی در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی (که مقدمهای بزرگ در راستای ایجاد مانع برای زنان به منظور ورود به بازار کار است) میگوید «اینکه آموزش و پرورش در آمادهسازی کودکان برای ورود به اجتماع و آموزش مهارتهای زندگی و هم آموزش مهارتهای فنی-حرفهای ناتوان بوده است، به نگاه جنسیتی برمیگردد که در آموزش و پرورش غالب است و به دانشآموز دختر، خیاطی و طراحی و گلدوزی یاد میدهد و به دانشآموز پسر، نجاری و مکانیک و امثال آن که تازه آن هم به شکل غیرعلمی و خام است.»
بنا به دریافت شاهد علوی که مسائل آموزشی ایران را به صورت جدی تعقیب میکند، اساساً نمیتوان امیدوار به ترمیم این مساله در قالب جمهوری اسلامی بود.
او به سندهای راهبردی آموزش و پرورش اشاره میکند و میگوید اساساً دغدغه محوری این سندهای راهبردی، «تربیت بچههای مؤمن و معتقد به نظام اسلامی» است .
مشاوره حقوقی رایـــگانای های مر
هیچکس سپیده را دوست نداشت