۱۳۹۶ خرداد ۲, سه‌شنبه

دانش‌آموزانی که مدرسه ندارند و به اجبار ترک تحصیل می کنند




خبرگزاری هرانا ـ این مدرسه ابتدایی چند پایه مختلط، ۴۴ دانش‌آموز دارد که آنها، غصه‌های زیادی دارند. مدرسه آنها برای همین تعداد دانش‌آموز خیلی کوچک است و آنها بعد از اتمام پایه ششم به دلیل نبود مدرسه باید ترک تحصیل کنند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، شاید در زمان حاضر باور اینکه هنوز دانش‌آموزانی هستند که به دلیل نبود مدرسه، ترک تحصیل می‌کنند، سخت باشد.
اما در سفر به مناطق عشایری استان لرستان، شیشه باورمان شکست و کودکان دبستانی را دیدیم که با صداقت تمام، تمام خواسته‌شان این بود که مدرسه‌ای برای ادامه تحصیل داشته باشند.
در صبح یک روز بهاری، مهمان مردم مهربان روستای مداوی سادات از توابع استان لرستان بودیم.
همان ابتدا سراغ مدرسه روستا را گرفتیم که کلاس کانکسی به عنوان مدرسه معرفی شد. کمی برایمان غیرقابل باور بود که این کانکس، مدرسه باشد چرا که هیچ تابلویی از نام مدرسه روی کانکس نبود و اصلا به نظر نمی‌آمد که این کانکس در حقیقت یک مدرسه باشد.
البته بعداً متوجه شدیم که دو هفته‌ای می‌شود که مدرسه روستایی تعطیل شده است و تابلوی مدرسه را جمع کرده‌اند.
این مدرسه ابتدایی چند پایه مختلط، ۴۴ دانش‌آموز دارد که آنها، غصه‌های زیادی دارند. مدرسه آنها برای همین تعداد دانش‌آموز خیلی کوچک بود ضمن اینکه آنها به خصوص دختران به دلیل عدم وجود مدرسه، قادر به ادامه تحصیل نبودند.
سید ابراهیم حسینی راهبر منطقه تنگ شیرز (هدایت‌گر تحصیلی) می‌گوید: “من ۱۶ مدرسه در ۱۶ روستا مانند زیتون، چم آستان، نیله سادات، چنار مداوی، مداوی ساداتن، سرخه مهر، سان بل، وره زرد را تحت پوشش دارم که از این تعداد، ۷ مدرسه کانکسی و ۹ مدرسه سنگ و اجری هستند”.
وی ادامه می‌دهد: “مدرسه ابتدایی روستای مداوی سادات ۴۴ دانش‌آموز، مدرسه روستای نیله سادات،  ۳۸ دانش آموز و مدرسه چنار مداوی، ۳۲ دانش‌آموز دارد. متأسفانه مدارس کوچک هستند و تعداد دانش‌آموزان آن هم در پایه‌های مختلف زیاد است”.
حسینی می‌‌افزاید: “به دلیل نبود مدرسه متوسطه در روستاهای اطراف و صعب‌العبور بودن مسیر منطقه، خانواده‌ها اجازه تحصیلی به فرزندان‌شان به خصوص فرزندان دختر را نمی‌دهند”.

مدرسه تعطیل است اما دانش آموزان به استقبال می آیند درابتدا یکی، دو دانش آموز هستند اما دقایقی بعد دانش آموزان دیگری به جمع ما اضافه می شوند.
عبدالله نعمتی دانش‌آموز پایه سوم، احسان نعمتی دانش آموز پایه اول، علیرضا کریمی دانش آموز پایه دوم، مهدی ساداتی دانش آموز پایه اول، فرید نوروزی دانش آموز پایه  دوم، یونس نعمتی دانش آموز پایه ششم، نعمت نعمتی دانش آموز پایه سوم، حسین ساداتی دانش آموز پایه سوم، علیرضا کریمی دانش آموز پایه دوم، سمیرا ساداتی دانش آموز پایه پنجم، شاناز حسینی دانش آموز پایه پنجم، پردیس نوروزی دانش آموز پایه اول، معصومه حسینی دانش آموز پایه پنجم، فرحناز کریمی دانش آموز پایه چهارم، فاطمه کریمی دانش آموز پایه دوم و مریم مهدی دانش آموز پایه چهارم آمده اند.
بچه‌ها می گویند که فقط ۳ روز در هفته معلم دارند؛ در حقیقت معلم شان یکشنبه تا سه شنبه به روستا می آید؛ به دلیل صعب العبور بودن مسیر، امکان تردد معلم نیست و او شنبه شب ها می آید و سه شب مهمان مردم روستاست و سه شنبه بعد از کلاس می رود.
این دانش آموزان مظلومانه از کلاس درس شان می گویند که کوچک است، از حیاط مدرسه که آسفالت نیست، از عدم وجود وسایل ورزشی و کمک درسی و نهایتا از نبود مدرسه راهنمایی (متوسطه اول) و دبیرستان.
معصومه می گوید: “دبیرستان نداریم و فقط می توانیم تا ششم درس بخوانیم”.
وی ادامه می دهد: “بعضی پسرها به شهر می روند اما ما بیسواد می مانیم”.
دانش آموزان این روستا دوست دارند درس بخوانند تا در اینکه بتوانند برای کشور و روستایشان کاری کنند.

تصور تحصیل ۴۴ دانش آموز پسر و دختر در ۶ پایه در یک کانکس سخت است اما واقعیت دارد!

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

تحریم انتخابات توسط آتنا دائمی در چهلمین روز اعتصاب غذا



به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ فعال مدنی و زندانی سیاسی آتنا دائمی در نامه ای از درون بند زنان زندان اوین؛اعلام کرد که در انتخابات نمایشی شرکت نخواهد کرد.
خانم دائمی در قسمتهایی از نامه خود می نویسد؛

به راستی به چه چیزی باید رای داد؟ به فقر؟ به ادامه‌ی تحریم‌ها به خاطر نقض حقوق بشر؟ به اعدام‌های دسته‌جمعی؟ به خفقان و سانسور؟ به حجاب و دین اجباری؟

در جامعه‌ای که برای خواننده‌ای معترض که هنوز آهنگش منتشر نشده حکم ارتداد صادر مى‌کنند و برای سرش جایزه مى‌گذارند، چه انتظاری جز لغو کنسرت‌ها مى‌توان داشت؟ اما ما به این مسائل عادت نخواهیم کرد. وقتی که می‌پرسیم چرا به وعده‌های گفته‌شده عمل نشد، می‌گویند دست دولت نیست یا دست‌های پشت پرده زیادند. اگر چنین است و دولت توان و کارایی لازم را ندارد پس این‌همه هزینه‌های میلیاردی تبلیغات برای چیست؟

شاید حرف‌هایم از نظر برخی «راننده‌تاکسی‌طور» یا از روی بی‌سوادی باشد؛ اما اگر قرار باشد به کاندیداهایی رای بدهم که حتی هواداران‌شان آزادی بیان را سرکوب و راننده تاکسی‌ها و روایت‌شان از دردهای جامعه را نادیده مى‌گیرند، پس من به عنوان فعال مدنی و فعال حقوق بشر، مرز بین «بد و بدتر» و «راه و بی‌راه» را خط خواهم زد و در این انتخابات نمایشی شرکت نخواهم کرد.

گفتنی است که خانم آتنا دائمی که خود به ۷ سال زندان محکوم شده است؛ در اعتراض به صدور حکم و پرونده سازی بر علیه خواهران و خانواده اش دست به اعتصاب غذا زده و بر تداوم آن تأکید کرده است.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۶, سه‌شنبه

عدم شركت گلرخ ايرايى در انتخابات نمايشى و چرايى هاى آن



كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 25اردیبهشت ۹۶: زندانی سیاسی گلرخ ایرایی در نامه ای سرگشاده از چرایی های عدم شرکت خود در انتخابات نمایشی و عوامفریبانه حکومت گفته است و در انتها اشاره می کند: باشد که روزی شاهد حضور احزاب و منتخبی با عقاید و باورهای مختلف در عرصه‌ی انتخابات کشورمان باشیم. تا آن روز به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروه‌ها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژی‌ها، مذاهب و قومیت‌های ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسه‌ی حضور بلکه نمایش اقتدار تک‌روی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینه‌ای جهت عوام‌فریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیه‌ی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.
متن کامل نامه سرگشاده زندانی سیاسی گلرخ ایرایی از بند زنان زندان اوین به قرار زیر می باشد:
«نزدیک به چهار دهه از برافراشته شدن پرچم حاکمیت اسلامی می‌گذرد. پس از اتمام دوره‌ی ریاست جمهوری رفسنجانی، سیاست خارجی کشور در بدترین شرایط ممکن قرار داشت و برای نجات نظام از سراشیبی سقوط چاره‌ای جز ظهور خاتمی و شعار گفت‌وگوی تمدن‌ها نبود. خاتمی آمد با اصلاحاتی که هیچ مانیفست مشخصی برای اصلاح نداشت.
هیچ‌گاه مشخصاً اعلام نشد او آمده است برای اصلاح چه چیز و بر کدام روش عمل خواهد کرد! هیاهوی انتخاباتی و تصور اصلاحات فضای جامعه را ملتهب نمود و سرانجام اصلاحات پیروز میدان شد. یک سال پس از روی کار آمدن وی ماجرای کوی دانشگاه به وقوع پیوست. دانشجویان زیادی سلاخی شدند، راهی زندان و بعضی ناگزیر به ترک وطن شدند. تعدادی نیز سر به نیست و مفقود گردیده و تابه‌حال نشانی از آنان به‌دست نیامده است.
خانواده‌ی سعید زینالی از مفقودشدگان درگیری‌های کوی دانشگاه، هم چنان پس از ۱۸سال به دنبال نشانی از فرزندشان با سکوت تا تهدید و وعده‌های بی‌سرانجام مسئولین مواجه هستند. از دیگر دستاوردهای دوره‌ی هشت ساله‌ی اصلاحات، قتل‌های زنجیره‌ای بوده است که تعداد زیادی از نویسندگان، اهالی ادب و سیاست کشورمان را با فجیع‌ترین شکل ممکن از میان برداشت.
از مقایسه‌ی هشت ساله‌ی روی کار بودن اصلاح‌طلبان با دوره‌های پیشین به این نتیجه می‌رسیم که در سیاست‌های کلی کشور تغییری ایجاد نشده است. اگر دوران پیشین با انقلاب فرهنگی، کشتار دهه‌ی شصت و اعدام‌های سال ۶۷ شناخته می‌شوند، اگر بالا رفتن عده‌ای از دیوار سفارت که در آن روزها عملی فرهنگی و ارزشی قلمداد می‌شده! و منجر به تحریم‌هایی گشته که با ذره ذره‌ی وجودمان آن را زندگی کرده‌ایم، دوره‌ی اصلاحات خاتمی نیز ارمغانی به جز کشتار و قلع و قمع دانشجویان و ادبای کشور نداشته است. دوره‌ی هشت ساله‌ی خاتمی ختم به روی کار آمدن پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد شد. در زمان ریاست جمهوری وی که رایحه‌ی خوش خدمتش هنوز شامه نواز است، فاجعه‌ی ۸۸ به همت نزاع اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان بر سر قدرت به وقوع پیوست و باز هم قربانیان این رقابت مردمی بودند که شاید اگر حافظه‌ی تاریخی قوی‌تری می‌داشتند، این‌گونه سلاخی و قربانی نمی‌شدند؛ همان‌هایی که در سال ۷۸ دانشجویان را تجمیع نموده و به سمت پاستور حرکت دادند (امثال محمدرضا خاتمی، تاج‌زاده و…) اینبار نیز فضای جامعه را ملتهب نمودند و پس از ورود مردم به خیابان ها به محض رادیکال شدن شعارها از نگاه آنان و جدا شدن خواسته‌های جمعی از خواسته‌ی خودشان که همانا مسند قدرت بود، نهایتا در عاشورای ۸۸ کاملا به مردم پشت کردند و مردم را با اعدام‌ها و احکام سنگین تنها گذاشتند. در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد مسبب تمام بدبختی‌ها و مشکلات جامعه شخص رییس جمهور و نهاد اجرایی کشور بود و حال با روی کار آمدن روحانی به هر بهانه‌ای نهاد ریاست جمهوری را مبرا از مشکلات نموده‌اند! خاتمی در پایان دوران ریاست جمهوری‌اش خود را یک تدارکاتچی دانسته و از زیر بار کوتاهی‌هایی که داشته، به راحتی شانه خالی نمود و حال نیز با بنفش‌های همیشه مچکر نیز با نمی‌شودها و نمی توان‌ها همه‌ی سوال‌ها را بی‌جواب می‌گذارند.
به راستی تفاوت این دو دسته که سعی دارند خود را به‌عنوان دو حزب به توده‌ی جامعه بقبولانند چیست؟! مگر جز این است که در تمام دوره‌ها بازداشت، احکام سنگین و بی ادله، دادگاه‌های فرمایشی و چند دقیقه‌ای، اعدام و فساد مالی و فقر و فحشا و کودک‌آزاری و تجاوز و آتش سوزی در مدارس و بی‌هویتی پاسپورت ایرانی و وعده‌های پوشالین و بی‌سرانجام مسئولین و …را شاهد بوده‌ایم؟! مگر غیر از این است که سید محمد خاتمی بعد از ادعای خودشان (صورت گرفتن تقلب در انتخابات ۸۸) وعده داده بود تا آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر و برگزاری انتخابات آزاد در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهد نمود و چه کسی پس از وعده‌اش حماسه‌ی دماوند را با انگشت جوهری و پوزخندی به ملت همیشه در صحنه رقم زد؟! مگر غیر از این است که روحانی آزادی زندانیان سیاسی را وعده داده بود و وزیر امور خارجه‌اش در سازمان ملل وجود زندانیان سیاسی را به کل منکر شد؟! مگر غیر از این است که آمار اعدام‌های انجام شده در دولت روحانی تقریباً دو برابر اعدام‌های دولت احمدی‌نژاد است؟! اما با سکوت وقیحانه‌ی رسانه‌های سبز و بنفش، اخبار آن در حاشیه قرار گرفته است؟! بازداشت‌ها و احکام سنگین و بازداشتگاه‌های مخوف وزارت اطلاعات در دولت اصلاحات چه کم از بازداشتگاه‌های دولت اصول‌گرایان دارد؟ خانه‌های امن سپاه چطور؟
در کدام دولت بازداشت و اهانت و اعدام نداشته‌ایم که داد آزادی و امنیت و آرامش جامعه سر می‌دهند. البته تا زمانی که تعدادی هوراکش و از داخل زندان‌ها هویت خود را انکار کنند و ملیجک وار دست به قلم تمجید از امثال ظریف برند و انگشت به جوهر، ننگ حضور در این نمایش مضحک آغشته کنند؛ ایشان نیز باید بر خر مراد سوار باشند و شاهد حضور اصلاح‌طلبان با نام اعتدالیون که با اصول‌گرایان معتدل گره خورده‌اند باشیم. با پایان دوره‌ی ریاست جمهوری احمدی‌نژاد دوباره با خطراتی که روابط و سیاست خارجی را تهدید می‌کرد مواجه بودیم و باز اصلاح‌طلبان از عالم غیب رسیدند؛ خواص بی بصیرت با بصیرت شدند و باز همان بازی تکرار…!
این گردابی که در آن غوطه‌وریم خود کرده ایست بی‌تدبیر که تنها راه رهایی از آن گشودن چشم‌ها و مرور تاریخی است که هرگز عزم خواندنش را نکرده‌ایم. باید بشناسیم دولت مردانی را که بنا بر مصلحت از سال ۷۶ خود را دو شقه کرده‌اند و چون مهره‌های شطرنج بر گستره‌ی حاکمیت هریک در جایگاهی قرار گرفته‌اند تا این بازی سراسر فریب و ریا را به پیش برند. امروز شش کاندیدا از فیلترهای شورای نگهبان عبور کرده‌اند؛ مروری بر بیوگرافی این شش نفر روشنگر آن است که هر کدامشان در برهه‌های حساس کشور از سال ۶۰ تاکنون بر چه مسندی بوده‌اند و دستشان به چه آغشته است! قطعاً با مروری بر اینان و دگر مردان حاضر در عرصه‌ی سیاست خواهیم فهمید که چرا جای احزاب و منتخبین واقعی مردم خالی است! خواهیم دانست که چرا جواب نقادی و ابراز باور و عقاید متفاوت از حاکمیت زندان است و اجبار به جلای وطن، خواهیم دانست که چرا احزاب را نابود کرده‌اند و؛ ایدئولوژی ها را سر بریده‌اند و زیر یک پرچم و با یک رأی و هدف بازی رقابت راه انداخته اند. شناخت و یادآوری آنچه از سر گذرانده‌ایم و خروج از این خلسه و استحاله شاید تنها چاره‌ای ست که دیگر مضحکه و خام حضور در نمایش و جنگ و قدرت مترسک‌ها نباشیم و الزامی به انتخاب بد از میان بد و بدتر برایمان نباشد. باشد که روزی شاهد حضور احزاب و منتخبی با عقاید و باورهای مختلف در عرصه‌ی انتخابات کشورمان باشیم. تا آن روز به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروه‌ها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژی‌ها، مذاهب و قومیت‌های ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسه‌ی حضور بلکه نمایش اقتدار تک‌روی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینه‌ای جهت عوام‌فریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیه‌ی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.»
گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین _ اردیبهشت ۱۳۹۶

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۴, یکشنبه

ضرب و شتم شدید یک زندانی سیاسی به جای بردن به بهداری


در طی روزهای گذشته یک زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان ارومیه در هنگام مراجعه به بهداری زندان ارومیه توسط دو تن از ماموران این زندان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه کامران جعفری، زندانی سیاسی محبوس در بند ۱۳ زندان مرکزی ارومیه به دلیل مریضی به همراه چندین زندانی دیگر در لیست اسامی زندانیان اعزامی به بهداری قید شده و در هنگام مراجعه به بهداری دو تن از ماموران زندان به نامهای رسول غنی‌زاده و بهروز قلی‌زاده بدون ارائه دلیل خاص اسم او را از لیست خط زده و خواستار بازگشت این زندانی به داخل بند شدند.
این زندانی سیاسی که بعد از چند روز انتظار در لیست بهداری قرار گرفته بود نسبت به چنین برخورد فردی از سوی ماموران زندان با وی اعتراض میکند و این دو مامور به بهانه گستاخی با باتوم به ضرب و شتم شدید این زندانی سیاسی پرداخته و بعدا او را به سلولهای انفرادی زندان منتقل کردند. وی بعد از چند ساعت نگهداری در سلولهای انفرادی و علی‌رغم بیماری بدون اعزام به بهداری، مجددا به داخل بند بازگرداننده شد.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۵, جمعه

سقوط یک دانشجو دختر از پشت بام خوابگاه در بوشهر



پیش از ظهر دیروز یک دختر ۲۰ ساله از پشت بام ساختمان خوابگاه دخترانه کوثر وابسته به دانشگاه خلیج فارس سقوط کرد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایرنا، زهرا یوسفی نیا مدیر روابط عمومی اورژانس استان بوشهر گفت: براثر وارد شدن ضربه سر سطح هوشیاری مصدوم پائین ولی علائم حیاتی وی نرمال است.

وی تصریح کرد: مصدوم ۲۰ ساله و از دانشجویان دانشگاه خلیج فارس است که بعد از حادثه به بیمارستان سلمان فارسی تامین اجتمایی بوشهر منتقل شده است.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

اقدام به خودسوزی دست‌فروش مریوانی در اعتراض به شهرداری



روز گذشته، یک مرد مریوانی به دلیل توقیف چرخ خود توسط شهرداری با ریختن بنزین قصد خودسوزی داشت که نیروهای شهرداری مانع از انجام این کار شدند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از زریوار خبر، در روزهای گذشته شهرداری  مریوان در اجرای طرح توقیف چرخ‌های دست‌فروش در سطح شهر، چرخ یک مرد دست‌فروش را که تنها منبع درآمدی وی و خانواده ش بود، توقیف کرد که وی بعد از بی‌نتیجه ماندن پیگیرها جهت بازپس‌گیری چرخ خود پیش از ظهر روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه در حالی وارد ساختمان شهرداری شد که مقداری بنزین بر سروصورت خود ریخته بود و از شدت ناراحتی قصد خودسوزی داشت اما با اقدام به موقع نیروها و کارکنان شهرداری از خودسوزی این مرد مریوانی جلوگیری شد.

بنا با اخبار موثق بعد از این ماجرا مسئول حراست شهرداری با آرام کردن این مرد و پرداخت ۱۰۰ هزار تومان پول و قول کمک و مساعدت به وی به جای چرخ توقیفی، وی را از خودسوزی بازداشتند.

دست‌فروشی در سال‌های اخیر با رشد بی‌سابقه در مریوان مواجه بوده است. ریشه این معضل اگرچه به عوامل متعددی بر می‌گردد اما عملکرد مدیران شهری در سال‌های گذشته را نباید نادیده گرفت. اگر امروز شاهد رشد قارچ گونه پدیده دست‌فروشی هستیم، مهم‌ترین دلیل آن عدم جلوگیری از این پدیده نامیمون اجتماعی در سال‌های اخیر مدیریت شهری است.

سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است .

 سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است سازمان دیدبان حقوق بشر روز پنجشنبه در بیانیه‌ای از “تشدید سرکوب وکلا” در ایران خبر داد. این ساز...