۱۳۹۷ مرداد ۸, دوشنبه

فروش قلب و کبد کودکان ایران


فروش قلب و کبد کودکان ایران  


پیامدهای فاجعه‌بار حاکمیت تبهکار آخوندی که به فروش قلب و کبد کودکان نیز منجر شده سر و صدای کارگزاران این رژیم پلید در مجلس آخوندی راهم در آورده است.
عبداللهی متأسفانه شنیده می‌شود که در شرایط امروز بسیار کودکانی که دزدیده می‌شوند و یا این‌که به هر نحوی آدم‌ربایی صورت می‌گیرد اینها بیشتر برای این‌که بخشی از اعضای بدن اینها را بفروشند و برای به‌خصوص اگر قاچاق بشه خدا نکرده به کشورهایی که ثروتمندند یا به اشخاصی که ثروتمندند.
در شرایط فعلی کشور یک عده خیلی مشتری قلب اینها کبد بچه‌ها هستند.
گرمابی عضو مجلس رژیم: باید توجه داشت متأسفانه سن اعتیاد خیلی پایین آمده در کشور ما و یک نکته مهم این هست که به‌سادگی در اختیار همه کس قرار می‌گیره از هر دکه‌ای سر چهارراه میشه خرید و توجهی به خریدار نمیشه متأسفانه.
اعتراف معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی رژیم: ۶۰۰نوزاد در معرض فروش
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی رژیم اعتراف کرد: ”در سال گذشته‌ هزار و ۲۰۰کودک به سازمان بهزیستی معرفی شدند که ۶۰۰نفر از این تعداد را نوزادان تشکیل می‌دادند“.
حبیب‌الله مسعودی فرید که روز ۲۵مرداد ۹۶ با خبرگزاری حکومتی ایلنا گفتگو کرد مجبور به اعتراف به فروش کودکان شد و گفت: ”بحث فروش کودکان و نوزادان در برخی نقاط وجود دارد“.
فروش نوزاد و اعضای بدن کودکان در نظام آخوندی
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس ۱۰تیرماه ۹۶ تحت عنوان کودکان زیر تیغ اجاره و قاچاق اعضا/ سلاخی کودکان در سایه ضعف قانون به‌نقل از فاطمه دانشور عضو شورای قلابی شهر تهران چنین نوشت: «‌در بسیاری از موارد کودکان ناپدید می‌شوند و اعضای بدن آنها قاچاق می‌شود و بعد از مدتها جسد برخی از آنها در بیابانها بدون کلیه و چشم رها شده است».
این کارگزار حکومتی در ادامه اعتراف تکان‌دهنده خود به حقایق تلخ دیگری در همین زمینه اذعان کرد و گفت: «بارها در خصوص فروش کودکان هشدار داده بودیم، در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم می‌شوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمی‌کنند. این افراد زندگی‌های خاصی دارند، والدین این کودکان نسبت به نبود بچه‌ها بی‌تفاوت هستند چون اصولاً والدین این کودکان دچار اعتیاد هستند».
فروش نوزاد: با قیمت‌های متفاوت
سایت حکومتی عصر ایران ۶تیر ۹۵ در این باره نوشت: «رِنج قیمت فروش نوزاد متفاوت است و از ٥٠٠‌هزار تومان تا یک‌میلیون تومان است، البته اگر نوزاد معتاد باشد، رقم فروش آن پایین‌تر و اگر سالم باشد، به قیمت بالاتری به فروش می‌رسد. نمونه این اخبار که مو را بر اندام سیخ می‌کند زیاد است».
همچنین سایت حکومتی رکنا ۱۶اسفند ۹۶ از قول دانشور عضو شورای قلابی شهر تهران نوشت که «یک باند جدید شناسایی شده است که نوزادان نارس متولد شده از مادران معتاد و خیابانی را به کشورهای دیگر ارسال می‌کنند. اکثر این بچه‌ها به خارج از ایران برده می‌شوند و نمی‌دانیم که در آنجا به باند قاچاق اعضا تحویل داده می‌شوند یا به خانواده‌ها یا مراکز فساد».
وی گفت: «این باند دخترها را با قیمتی بیشتر از پسرها خریداری و به مقصد نامعلومی می‌فرستد».
فروش نوزاد قبل از تولد
گفتگوی یکی از زنان کارتن خواب با یک سایت حکومتی بسیار تکان‌دهنده است:
«
ناهید زنی که کودک به دنیا نیامده خودش را ۲۸میلیون تومان پیش فروش کرده‌ است.
چرا تصمیم به فروش نوزاد خود گرفته ای؟
از روی فقر و نداری. چاره‌ای ندارم.
همسرت با این کار موافق است؟
خود او این پیام آگهی را گذاشت.
فرزند دیگری هم داری؟
بله ۳فرزند پسر.
چند می‌فروشی؟
۲۸میلیون تومان
زیاد نیست؟
اگر بخواهید تخفیف هم می‌دهم.
جنسیت نوزاد مشخص شده؟
خیر هنوز نمی‌دانیم پسر هست یا دختر.
گفتی به‌دلیل فقر این کار ا انجام می‌دهی یعنی اصلاً قادر به نگهداری آن نیستی؟
اصلا، همسرم دو سال پیش یک کلیه‌اش را در ازای ۱۰میلیون تومان فروخت آن وقت چه جوری می‌تونیم این فرزندمون رو هم بزرگ کنیم.
چه بخشی از پول را می‌خواهید قبل از تولد بگیرید؟
هیچ چی، فقط هزینه دکتر و دارو را بدهند.
کسی تا الآن پیشنهاد خرید به شما داده؟
بله یک مورد بوده ولی نشد به توافق نرسیدیم».

۱۳۹۷ مرداد ۴, پنجشنبه

قاچاق انسان از ایران


خبرگزاری هرانا – گمرک ایران از کشف یک محموله قاچاق انسان به ترکیه خبر داد. این محموله قاچاق انسان شامل یک زن و ۲ کودک نیز بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، ماموران گمرک بازرگان ۶ نفر را که قصد داشتند به ترکیه و از آنجا به اروپا منتقل شوند از داخل بار یک تریلر کشف کردند.
این محموله قاچاق انسان شامل یک زن و ۲ کودک نیز بود.
ماموران گمرک با مشکوک شدن به این محموله که حامل بار تزانزیتی مس بود، با رصد اطلاعات محموله و استفاده از دستگاه اشعه ایکس آن را بازرسی کردند.
این افراد که خود را در محموله مس مخفی کردند بودند، تبعه یکی از کشورهای همسایه هستند.
با کشف این محموله، موارد کشف قاچاق انسان توسط ماموران گمرک از ابتدای سال جاری تاکنون به ۱۱۰ مورد رسیده است.
گمرک بازرگان مجهز به دو دستگاه ایکس ری کامیونی است که بهره‌برداری از یکی از این هفته آغاز شد.
شهر بازرگان یکی از شهرهای مرزی در استان آذرباییجان غربی و هم مرز کشور ترکیه است.

۱۳۹۷ تیر ۲۵, دوشنبه

مسببان مشکلات کشور حالا طلبکار شده‌اند

 مسببان مشکلات کشور حالا طلبکار شده‌اند

Majid_Ansariاو «پاشنه ورکشیده‎»ای است که هیچگاه در دفاع از دولت روحانی، چه آن زمان که عضو کابینه یازدهم بوده و چه الان که در دفترش در مجمع روحانیون مبارز روزگار می‎گذراند، کوتاهی‎ای نداشته است. آنقدر که به گفته خودش، همکارانش در کابینه شاکی می‎شدند که «بیش از حد حرف می‎زنی، زیاد به سفر می‎روی و سخنرانی می‎کنی. معاون حقوقی هستی اما راجع به نفت، اقتصاد، برجام و همه چیز صحبت می‏‌کنی!» اما حجت‌الاسلام مجید انصاری همچنان بر همان سیاستی که از آغاز به‌کار دولت روحانی در پیش گرفته، پایبند است و با وجود جدایی‌اش از کابینه، معتقد است که باید از دولت حمایت کرد. آنجا که به بحث مشکلات اقتصادی کشور و نیاز به ترمیم کابینه می‌رسیم او تأکید می‌کند: «بسیاری از مشکلات کنونی اقتصادی کشور منشأ سیاسی دارد ولی در مجلس و رسانه‎ها و افکار عمومی از تیم اقتصادی، راه‎حل اقتصادی طلب می‎کنند. انصاری تأکید دارد که مسببان مشکلات کشور حالا طلبکار شده‌اند.»

مشروح این گفت‎وگو را در ادامه بخوانید:

سال ۹۲ نقطه امیدی در کشور بود… نه فقط اصلاح‎طلبان و تحریم کننده‎های انتخابات، اتفاقاً بخش خاکستری جامعه و مردم سرخورده از فضای سیاسی کشور به درجه‎ای از امید رسیدند و به روحانی رأی دادند. یک دلیل آن سرخوردگی از دوره احمدی‎نژاد بود و دلیل دیگرش هم جنس حرف‎های اصلاح‎طلبانه و متفاوت روحانی بود… الان ۶ سال از آن زمان گذشته است. مردم مخصوصاً در دو سال اخیر از آن حال سرخوش سال ۹۲ دور شده‎اند. ما اعتراضات دی‌ماه پارسال را داشته‎ایم و همچنین اتفاقاتی را همین چند روز اخیر با آن روبه‎رو بوده‎ایم. این زنگ خطر را حس کرده‌اید؟ آیا جامعه ایرانی روبه یأس و ناامیدی رفته است؟

هر علامتی که نشان‏دهنده نوعی یأس و ناامیدی در جامعه باشد، زنگ خطر است و این زنگ خطر را مسئولان باید بشنوند. ما با مشکلاتی در کشور مواجه هستیم که باید هرچه سریعتر جبران شود. بعد از انتخابات، منتخب مردم باید این امکان را داشته باشد که به وعده خود عمل کند. دستگاه‎های نظام و همه قوای کشور، احزاب و گروه‎ها و نهادهای درون حاکمیت باید به انتخاب مردم احترام بگذارند و به رئیس جمهوری کمک کنند که بتواند به وعده‎های خود عمل کند. اما با کمال تأسف می‎بینیم که اینگونه نیست. برخی از نهادها و اشخاص و جریانات هنوز هم در حال و هوای انتخابات هستند. گویی که مردم اصلاً انتخابی نکرده‌اند. آنها حرف‌هایی را مطرح کرده و مطالباتی از رئیس جمهوری دارند که در برنامه‎های انتخاباتی خودشان بوده و مردم آن را رد کرده‌اند. یادمان هست که پس از انتخاب آقای روحانی در سال ۹۲ فشارهای سنگینی برای تخریب ایشان در بحث مذاکرات هسته‎ای وجود داشت. دولتی که در خط مقدم برنامه‎ریزی برای دفع توطئه دشمنان و گشایش در امور مردم حاضر بود، بیش از انرژی‎ای که برای خاموش کردن دشمنی دشمنان به کار می‎گرفت باید وقت خود را صرف پاسخگویی به شبهات یا جلوگیری از کارشکنی‌های داخلی می‌کرد.

با وجود اینکه مقام رهبری بارها گفته‎اند که نباید مدیریت دوگانه‌ای که در حال القا است حاکم شود اما باید اذعان کنیم که برخی از نهادها و مراکز قدرت از جمله سازمان رسانه‎ای رسمی کشور این مدیریت دوگانه را همواره القا و تشدید کرد‌ه‌اند. دولت بدون رسانه در دنیای امروز نمی‎تواند به وظایف خود عمل کند. تنها کشوری که دولت و قوه‎ مجریه آن رسانه مستقیم شامل رادیو و تلویزیون برای گفت‌و‌گوی مناسب ندارد، ایران است. رسانه ملی خود تشخیص می‎دهد که کجای حرف رئیس جمهوری را پخش کند، کدام اقدامات دولت را ارائه کند و چگونه آن را نقد یا سانسور کند. ما مشکلات اینچنینی داریم اما واقعیت این است که نمی‎شود همه چیز را به پای این موضوع گذاشت. مجموعه‎ای از عوامل باعث شده که رقابت‎های انتخاباتی سال ۹۲ و امیدی که بسته شده بود مقداری رنگ ببازد. من نمی‎خواهم بگویم که مردم ما به‌طور کلی مأیوس شده‎اند. اما واقعیت این است که از یکسو موانع داخلی، عدم همراهی برخی مسئولان با دولت و از سوی دیگر وجود موانع خارجی و نیز انباشت مشکلات گذشته، دلیل اصلی شرایط فعلی کشور است.

 وقتی حرف می‎زنیم از ما می‎پرسند که شما تا کی می‏‌خواهید از گذشته صحبت کنید. اما مگر می‎شود تخریب‌هایی که در اقتصاد ملی در طول دولت‎های نهم و دهم صورت گرفت و هزینه‎های سنگینی برای اداره کشور به بارآورده را نادیده بگیریم؟ بخش عمده‎ای از تحریم‌‏ها ناشی از اقدامات گذشتگان بود که همه انرژی دولت یازدهم صرف رفع آن و بحث برجام شد. گرچه امروز برخی می‎گویند برجام چه ثمری برای کشور داشت. حداقل ثمرش این بوده که ۴ سال وضع فعلی را به تأخیر انداخته بود. وضعیتی که امروز ترامپ برای ایران به وجود آورده را باید در همان سال ۹۲ تجربه می‎کردیم.

شما اشاره کردید که یکسری عوامل بیرون از دولت در ایجاد وضعیت فعلی مؤثر بودند و در داخل دولت هم عملکردهای ناقصی وجود داشته که ما براساس فرآیند موجود به وضعیت فعلی رسیدیم. اما نقطه تمرکز مخالفان، دولت است. شما به‌عنوان کسی که جزو طیف موافقان دولت محسوب می‎شوید و اتفاقاً عضو دولت هم بودید، اگر بخواهید نقد از درون داشته باشید، فکر می‌کنید که چه قصورهایی در دولت منجر به چنین شرایطی شده و در بروز این اتفاقات دولت چند درصد مقصر بوده است؟

وقتی بحث شرایط کنونی کشور را مطرح می‎کنیم طبعاً تمرکز ما به سمت مسائل اقتصادی می‎رود. البته مشکلات کشور صرفاً اقتصادی و مربوط به عرصه سیاست داخلی و خارجی نیست بلکه ما مشکلات اجتماعی هم داریم. اما در نهایت آنچه برای مردم ملموس خواهد بود، مشکلات اقتصادی است.
دولت باید در درجه اول یک مجموعه منسجم و هماهنگ باشد. به‌نظر می‎رسد هماهنگی لازم بین تیم اقتصادی دولت وجود ندارد. به همین سبب امروز یک مطالبه جدی در سطح نخبگان و حتی در مجلس شورای اسلامی شکل گرفته که تغییر تیم اقتصادی را طلب می‎کند. البته ممکن است که برخی از این فشار ناشی از تبلیغات باشد اما واقعیت دارد. وزارت خزانه‌داری امریکا به اتاق جنگ علیه اقتصاد ایران تبدیل شده و طبیعی است در مواجهه و مقابله با جنگ اقتصادی تیمی جسور، دانا، هماهنگ و فداکار لازم است تا در این میدان بتواند بموقع عمل کند. اگرچه برادران ما در تیم اقتصادی دولت از توانایی خوبی برخوردارند، اما می‎شود افراد توانمندتر و پرانرژی‌تر را در مقطع حساس کنونی انتخاب کرد. البته این نقیصه به‌طور جدی در دولت یازدهم هم وجود داشت.

با وجود این چرا هیچ‌وقت از سوی هیچ مقام و مسئول دولتی این مشکلات مطرح نشد؟

نقصانی که به چشم می‎خورد این بود که دولت انگار زبان دفاع از خود نداشت و در بخش اطلاع‌رسانی بسیار ضعیف عمل می‎کرد. ما شاهد بودیم رقبای دولت که برخی از آنها نهادهای رسمی حکومت هم هستند، ده‌ها سایت خبری داشتند و مستقیم و غیرمستقیم شبانه‎روز دولت را بمباران تبلیغاتی می‎کردند. صداوسیما هم به‌طور رسمی این کار را انجام می‌داد. حتی برخی از تریبون‎های نمازجمعه که تریبون رسمی وابسته به حاکمیت است، وظیفه خود می‎دانستند که نقد کنند و حتی برخی فراتر رفته و به تخریب دست بزنند. در چنین شرایطی دولت نیاز داشت که همه وزیران مدام با مردم حرف بزنند. اگر صداوسیما به‌طور جدی رسانه خود را در اختیار آنان قرار نمی‎داد، باید سایت تأسیس می‌کرد. باید با خبرنگاران و رسانه‎های همراه نشست خبری برگزار می‎کرد. نه اینکه وظیفه دفاع را صرفاً برعهده شخص رئیس جمهوری یا معاون اول او بگذارند. ضعف دیگری که گاهی به چشم می‎خورد ناهماهنگی در تصمیمات است. بعضاً دیده می‎شود آقای رئیس‎جمهور دستوری می‌‏دهند و وزارتخانه‌ای خلاف آن را اجرا می‌کند. مردم انتظار ندارند در موضوع واحد صداهای متفاوت بشنوند.

این ضعف‎ها چقدر ناشی از عدم هماهنگی سایر نهادهای حاکمیتی بود؟

به نظرم دولت در بعضی جاها بخصوص در اوایل دولت یازدهم بیش از حد نجابت به خرج داده است. من به‌عنوان کسی که از برخی مسائل گذشته مطلع بودم، می‌دانم که هزینه برخی اقدامات خودسرانه یا بلندپروازانه در عرصه جهانی و ناهماهنگی‎هایی که بعضاً در دخالت‎‎های بیجای برخی در سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی ما وجود داشت، چقدر به دولت آسیب رساند.

دولتمردان از این وضعیت گلایه می‎کردند. وزیر امور خارجه از فلان دستگاه گلایه می‎کرد که با دخالتش موجب کندی کار او شده یا دستگاه بانکی و وزارت اقتصاد و گمرک، صنایع و نیرو و… از برخی اقدامات تخریبی و کارشکنی‌ها معترض بودند. اما وقتی به همین افراد می‎گفتیم با مردم حرف بزنید و آنها را محرم بدانید و مشکل خود را با آنها در میان بگذارید، قبول نمی‎کردند و می‎گفتند که ملاحظه نظام را بکنیم و باعث اختلاف‎افکنی نشویم. سرریز آن اتفاقات امروز این می‌شود که همه بگویند مقصر اصلی مشکلات، دولت است. در حالی که بسیاری از این مشکلات ربطی به دولت ندارد. جالب اینجاست که برخی از نهادها، اشخاص و رسانه‎ها که خود بانی بسیاری از این مشکلات بودند، امروز صدای طلبکاری‎شان بالاتر از همه است. تا زمان مذاکرات هسته‎ای فشار می‎آوردند که چرا مذاکره می‎کنید اصلاً برجام برای چه می‎خواهیم؟ ما هیچ احتیاجی نداریم اما امروز فریاد همین افراد بر سر دولت بلند است که چرا کاری نکردید تا امریکا از توافق هسته‎ای خارج نشود. چرا اقدامات بیشتری برای دریافت تضمین از اروپایی‌ها انجام نداده‌اید.

این دولت میراث‎دار وضعیت از هم پاشیده نظام بانکی بود. زمانی مؤسسات مالی و اعتباری غیرقانونی قارچ‌گونه به وجود آمدند و سپرده‎های مردم را تاراج کردند و دولت هم ناچار شد برای اینکه مردم ضرر نکنند در بدترین شرایط اقتصادی بیش از ۱۱ هزار میلیارد تومان مطالبات آنان را پرداخت کند. اوایل دولت یازدهم این امکان وجود داشت که یارانه اقشاری که نیازمند نبودند قطع و به شیوه‎ای مطلوب به‌سمت تولید هدایت شود اما نشد و ما نمی‎توانیم تأخیر در اصلاح نظام هدفمندی یارانه‏‌ها را توجیه کنیم.

البته بسیاری از مشکلات کنونی اقتصادی کشور منشأ سیاسی دارد ولی در مجلس و رسانه‎ها و افکار عمومی از تیم اقتصادی، راه حل اقتصادی طلب می‎کنند. برای مشکل اقتصادی که منشأ سیاسی دارد، نمی‎شود راه حل اقتصادی یافت.

برخی سیاست‎ها و اقدامات ما در عرصه جهانی موجب فرار سرمایه از ایران می‌شود، آنوقت دولت را تحت فشار می‎گذاریم که چرا شما اشتغال ایجاد نمی‌کنید. اشتغال پول می‌خواهد، با ذکر و ورد خواندن که به وجود نمی‌آید. منابع مالی دولت هم محدود به نفت و مالیات است و با هزینه‎های سنگینی که بزرگ شدن دولت روی دست کشور گذاشته هزینه عمومی اداره کشور زیاد شده است. دولت با همه توان هم که کار کند و با تمام درآمد نفت و مالیات و عوارض شاید بتواند هزینه‌های جاری کشور را تأمین کند. برای هزینه‎های عمرانی و سرمایه‎گذاری‎ها دیگر پولی باقی نمی‎ماند. پس غیرمنصفانه است که بگوییم فقط دولت مقصر است.

با وجود این همچنان برخی توپ را به زمین دولت انداخته و او را مقصر اصلی وضعیت فعلی جلوه می‌دهند…

این نکته که عده‌ای فکر می‎کنند  اگر دولت را کوبیدند، نهاد خودشان تقویت می‎شود و اگر یک قوه تضعیف شد قوای دیگر قوی باقی می‎ماند اشتباه است. این بدترین اشتباه استراتژیک کسانی است که به نام دفاع از ولایت بدترین ضربه را به ولایت می‎زنند. نظام مجموعه‎ای است از مردم و مسئولان و نهادها. تضعیف هر یک از اینها تضعیف نظام است. اگر دولت بخوبی بتواند به وعده‎های خود عمل کند، نتیجه کلی آن این است که نظام جمهوری اسلامی نظام موفقی است و چون در رأس این نظام ولایت فقیه قرار دارد به این معناست که ولایت فقیه تئوری خوبی برای اداره کشور است. می‌گویند آقا تنهاست و ایشان را با تنهایی علی (ع) مثال می‎زنند. این افتخار نیست که گفته شود رهبری در ایران تنهاست. چه کسی این را گفته؟ چرا به این موضوع دامن می‎زنند؟ رهبری همه اختیارات کشور را در دست دارد. سه قوه طبق اصل ۵۷ قانون اساسی زیر نظر ایشان است. معنای ناخواسته القای این موضوع این است که رهبری ضعیف است و تدبیر و اداره کشور درست نیست. ما ساختار قانون اساسی مناسبی داریم. اگر همه به درستی عمل کنند و رقابت‌های کودکانه حزبی و دستگاهی و گروهی را کنار بگذارند، حتماً مشکلات کشور برطرف می‌شود.

موضع اصلاح‎طلبان در قبال شرایط فعلی جامعه چیست؟ اصلاح‎طلبان همیشه از ناامیدی مردم بیشتر از اصولگراها ضربه خوردند. مردم وقتی پای رأی بیایند، به نفع جریان شما بوده ولی سرخوردگی اجتماعی و سیاسی مردم، همیشه طیف رقیب شما را به صندلی قدرت رسانده… جنس ناامیدی الان مردم هم از این جنس است؟ یعنی ممکن است از شما روی برگردانند و به سمت رقیب بروند یا نه؛ مردم کلاً از جریانات سیاسی بریدند؟

من فکر می‎کنم شرایط فعلی کشور به گونه‎ای است که صحبت کردن از انتخابات ریاست جمهوری و حتی مجلس آینده خیلی زود است. شرایط کشور اقتضا دارد برای برون‌رفت از بحران کنونی همه دست به دست هم دهیم. بحث اصلاح‎طلب و اصولگرا و سهم‎خواهی و آینده‎نگری برای این جریان موضوع دوم و سوم است. البته خیلی روشن است که جریان ریشه‌دار سیاسی مثل اصلاحات حتماً باید به فکر ترمیم و تحکیم روابط خود با جامعه باشد. اگر یک جریان سیاسی از چشم مردم بیفتد نمی‎تواند نقش‎آفرینی هم داشته باشد. اما امروز وضعیت طوری است که از ایران باید یک صدا به گوش دنیا برسد. برخی کشورهای مرتجع منطقه صدها میلیارد دلار پیشکش ترامپ کرده‌اند تا صرفاً علیه ایران توطئه کند. رسانه‎های خود را هم بکار گرفتند تا مردم را ناامید سازند. در شهرهای ایران حتی اجتماعات سالم و اعتراضات بحق مردم را منحرف می‌کنند. در چنین شرایطی فراتر از اصلاح‎طلبی و اصولگرایی و منفعت جناح‎ها باید همه دور هم بنشینند و کشور را از پیچ تند تاریخی عبور بدهند. ما روزهای سخت‎تر از این را هم داشتیم.

یادم است که در دوران جنگ یک روز در دفتر مهندس موسوی، بودم. تلفن زنگ زد. ایشان آشفته شد. پرسیدم که مهندس خبر خاصی شد؟ گفت مسئول سیلوهای ذخیره گندم خبر داد که امروز ته سیلوها را جارو کشیدند و به نانواها گندم دادند. ما چنین روزهایی را داشتیم و کشور را با هشت میلیارد دلار اداره کردیم که از این میزان دو و نیم میلیارد دلار آن مستقیم صرف جنگ می‎شد. اما مردم متحد بودند. به مسئولان اعتماد داشتند و مسئولان هم صادقانه با مردم حرف می‌زدند. ما امروز هم می‎توانیم این گونه باشیم. همه باید شجاعانه به میدان بیاییم.

اما نگرانی بابت جریان اصلاحات و اصولگرا به شعارهایی بازمی‎گردد که مردم در زمان اعتراضات دی ماه سر داده‌اند؛ همان شعار «اصلاح‎طلب، اصولگرا دیگه تمام ماجرا»…

دو گروه به مثابه دو لبه قیچی علیه جریان اصیل اصلاح‎طلبی و بزرگان اصلاحات و بویژه شخص آقای خاتمی مشغول تخریب و توطئه هستند. یکی از آنها، جریان خارج از کشور و ضدانقلاب و مشخصاً رسانه‌های منافقین هستند. برداشت آنها این است که جریان اصولگرا نفوذ خود را در جامعه از دست داده و جریانی که هنوز نفوذ اجتماعی دارد و بین مردم از محبوبیت برخوردار است و به قول خودشان هنوز می‎تواند سوپاپ اطمینان نظام و نقطه اتکا امید مردم باشد، جریان اصلاحات است.

این یک واقعیت است که آقای خاتمی با اینکه ممنوع‎التصویر و ممنوع‏‌الجلسه و ممنوع الخروج و… بودند اما پخش یک دقیقه کلیپ دعوت ایشان از مردم برای حضور در انتخابات همه تبلیغات انتخاباتی جناح رقیب را بهم ریخت. جریان خارج از کشور که با اساس نظام مخالف هستند و قــــصد بـــرانــدازی نظام را دارند، فکر می‎کنند باید براندازی دو مرحله‎ای را انجام دهند. مرحله اول اینکه اصلاحات را مورد حمله قرار دهند و آن را بی‎اعتبار نزد مردم جلوه دهند و بعد از آن نظام اسلامی را ساقط کنند. آنها به این انگیزه اصلاحات را می‎کوبند و تخریب اصلاحات در کانون توجه آنهاست. فلذا هر اقدامی که آقای خاتمی از سر دلسوزی برای این نظام انجام می‎دهد شروع به هجمه تبلیغاتی علیه او می‎کنند. به موازات آنها جریان افراطی و تندرو در داخل کشور است که براساس برداشت غلطی که از سال ۸۸ شکل گرفته و اصلاحات را منحرف و فتنه‎گر می‎دانند، با انگیزه‎های بعضاً خیرخواهانه و انتقادی یا بعضاً از روی حسادت و احیاناً از سوی عناصر نفوذی دشمن در میان آنان، مدام اصلاح‎طلبان را می‎کوبند و شخصیت‎های بانفوذ و محبوب مردم را تخریب می‎کنند.

البته جریان سومی هم در داخل کشور وجود دارد و آن جوانان تندرو و احساسی اصلاح‎طلب هستند، بدون اینکه از محذوراتی که اصلاح‎طلبان و آقای خاتمی با آن روبه‎رو هستند، مطلع باشند. آنان انتظارات فراتر از توان و یا مصلحت ملی از آقای خاتمی و اصلاحات دارند.

انتظار اینکه جریان اصلاحات با شعار ساختارشکنانه همراهی کند، نادرست است. در حالی که جریان اصلاحات از مطالبات بحق مردم حمایت کرد و چوب این مسأله را هم خورد. اعضای این جریان زندان رفتند و دچار محدودیت شدند. همین الان هم آقای خاتمی ممنوع‎التصویر است.

از نگاه من دشمنان تنها نظام اسلامی را هدف نگرفتند. ایران هدف آنان است. آنها کشور ثروتمند مؤثر در منطقه را نمی‌خواهند. امروز هر ایرانی با شرف و با وجدان از هر حزب و دسته‎ای باید منسجم باشد. اقداماتی که وحدت و انسجام ملی را تضعیف می‎کند، از ناحیه هر کسی باشد غیرقابل قبول است. مثلاً همین قضیه آقای سپنتا نیکنام را در نظر بگیرید. زرتشتیان نجیب در تاریخ ایران و بخصوص در تاریخ انقلاب همواره در کنار ما بودند. اما یک مسأله کوچک محلی را به مسأله بزرگ ملی و چه بسا فراملی تبدیل کردیم. این چه نوع مصلحت‎گرایی است؟ جمهوری اسلامی افتخار داشته در قانون اساسی حق اقلیت‎های دینی را به رسمیت بشناسد چرا این افتخار را نادانسته تخریب می‎کنیم. البته درست است که اصلاح‎طلبان مدتی خودخواسته با جامعه فاصله ارتباطی گرفتند. چون فکر می‎کنند که اگر حرفی بزنند، به جایی برمی‎خورد. اما ما که غرضی نداریم. معتقدم که باید دلسوزانه مشکلات کشور را رصد کنیم و به مسئولان منتقل کنیم. چرا باید رابطه اصلاح‎طلبان با رهبری انقلاب کمرنگ یا قطع باشد؟

الان قطع است؟

عملاً همین است.

مشکل را در اصلاح‎طلبان می‎بینید یا اینکه این وسط افرادی مانع هستند؟

نمی‎خواهم آسیب‎شناسی کنم اما شخصیت بزرگ و متفکر و محبوب اصلاحات مثل آقای خاتمی می‏ تواند با دنیا حرف بزند. ایشان ظرفیتی برای نظام است و هشت سال رئیس جمهوری بود. جمعیت زیادی از اصلاح‎طلبان افرادی تحصیلکرده، توانا و با تجربه هستند که برای حل مشکلات کشور طرح و برنامه دارند. اینها عملاً ارتباط‎شان با حاکمیت قطع است. باید این امکان وجود داشته باشد که دور هم بنشینند و اوضاع کشور را آسیب‌شناسی کنند، راه حل ارائه دهند و آنها را با رهبری انقلاب در میان بگذارند. چه در ملاقات حضوری و چه در نامه‎های دلسوزانه. نمی‎گویم که نامه سرگشاده بنویسند و فضای تبلیغاتی درست کنند. ولی حداقل باید ارتباط وجود داشته باشد. فقط هم رهبری نیست. با قوه‌ قضائیه هم باید جلسه داشته باشند. این قوه بی‎نیاز از دریافت نظرات اصلاحی مردم نیست. اصلاح‎طلبان باید بتوانند با مجلس هم ارتباط داشته باشند. البته در فراکسیون امید نمایندگان جریان اصلاحات را داریم که انتظار بیشتری از آنها می‎رفت. آنها باید شجاعانه وارد کار شوند. بی‎مهری‎ها و بی‎انصافی‎ها را باید تحمل کرد. ما نمی‎توانیم با نظام قهر کنیم. همه درون یک کشتی نشسته‎ایم و آسیب به آن آسیب به همه است.

با توجه به انتقاداتی که نسبت به وضعیت کشور وجود دارد و اکثراً هم این تقصیر را به گردن دولت می‎اندازند، چقدر ترمیم کابینه را راهگشا می‎دانید؟

اینکه فکر کنید معجزه می‎شود و یکسری انسان از کرات دیگر می‎آیند و تحولات اساسی رخ خواهد داد، انتظار بی‌جایی است. خطری که حس می‌کنم، این است که برخی آنچنان به این مطالبه دامن می‎زنند که انگار همه مشکلات به دلیل وجود تعدادی از این آقایان در کابینه رخ داده و اگر اینها رفتند، همه چیز تغییر می‎کند. بالاخره مجموعه مدیران ما در کشور معلومند چه کسانی هستند در عین حال چون این انتظار شکل گرفته و به دلیل روحی و روانی در خود دولت این مسأله مطرح شده، عقیده‌ام این است که اقدام بموقعی است. خوب است که آقای روحانی این کار را زودتر انجام بدهند و افراد شجاع‌تر و هماهنگ‎تری را وارد کابینه کنند. به عنوان عضو سابق دولت از همکاران سابق و امروز دولت خواهش می‎کنم که مقداری جدی‌تر در صحنه باشند و ملاحظه کاری‎ها را کمتر کرده و شجاعانه‎تر به صحنه بیایند.

شما زمانی که در دولت حضور داشتید هم جزو اعضای اصطلاحاً پاشنه‌ور کشیده کابینه بودید، آیا عدم حضور شما در کابینه دوم زمینه دلخوری برای شما فراهم کرده است؟

وقت پرداختن به این موضوع نیست. رئیس ‎جمهوری محاسبات، ملاحظات و اختیاراتی دارد و حق دارد همکاران خود را انتخاب کند و ما هم به انتخاب ایشان احترام گذاشتیم. بنده به عنوان سرباز صفر در خدمت مردم و انقلاب و کشور عزیزمان هستم. همین الان هم پاشنه ما در دفاع از دولت که منتخب مردم است ور کشیده است. هنوز هم وقتی بی انصافی‎هایی را نسبت به دولت روحانی و شخص ایشان می‌بینم، وظیفه خود می‎دانم دفاع کنم. فرقی هم نمی‎کند که در دولت باشم یا نه. البته وظیفه اخلاقی، دینی و انقلابی ماست که در دفاع از حق خصوصاً حقوق اساسی مردم و بویژه اقشار محروم و مستضعف و نیز در دفاع از آرمان‎های بلندی که حضرت امام خمینی و شهدای عالیقدر انقلاب به دنبال تحقق آن بودند، از هیچ کوشش و اقدامی فروگذار نکنیم.

این روزها برخی مسئولان از ضرورت تقویت ارتباط حاکمیت با مردم سخن می‌گویند. به نظر شما این ضرورت ناظر به چه اتفاقاتی در جامعه است؟

متأسفانه این مشکلی است که ما با آن روبه‌رو هستیم. در زمان حیات حضرت امام، هر وقت این آسیب در حال شکل‌گیری بود ایشان با نهیبی که می‎زدند آن را برطرف می‎ساختند. ایشان بارها می‎فرمودند خدماتی را که به مردم می‎دهید به آنها اعلام کنید. بارها می‎شد که اگر از تریبون‎های رسمی اختلاف‎افکنی می‎شد، امام ورود می‎کردند. یادم است که در دوران جنگ، هر وقت فرصتی پیش می‌آمد مرحوم حاج احمد آقا از طرف امام به صورت ناشناس به اقصی نقاط کشور می‎رفتند. خودم یکبار ایشان را با لباس بلوچی در فرودگاه کرمان دیده بودم. می‎رفتند به چابهار و مناطق دور دست و اسکله‎ها و باراندازهای بنادر، لابه‎لای کارگران چند شبی را می‎ماندند تا ببینند حرف‎شان چیست؟ مشکل‎شان چیست؟ و آن را خدمت امام ارائه می‎کردند. مردم زمان جنگ سختی زیادی کشیدند. در عین حال با تمام قدرت پشتیبان مسئولان و نظام بودند. آقای مهندس موسوی برای بازدید از یک سد عازم سفر شد. یکی از دوستان تعریف می‎کرد که ما با هلی‏کوپتر می‎رفتیم و از بالا یکسری سیاه چادر که متعلق به عشایر بود را دیدیم. مهندس گفت که همین جا فرود بیایید. وقتی فرود آمدیم، همه جمع شدند و با مهندس موسوی مشکلات خود را در میان گذاشتند. مهندس خواست سوار هلی‌کوپتر شود که رئیس آن ایل گفت که صبر کنید. رفت و وقتی برگشت، دستمالی را به مهندس داد و گفت که اینها طلاهایی بود که خانم‎های عشایر به من دادند تا برای کمک به جنگ آن را به شما بدهیم. حال اگر ارتباط مردم و مسئولان کشور این گونه باشد، ترامپ هیچ کاری نمی‏ تواند انجام دهد اما اگر هر کسی بخواهد به فکر جیب و زندگی شخصی‌ و باند و گروه خود باشد، طبیعی است که نمی‌توان اعتماد مردم را جلب کرد. مردم که عاشق چشم و ابروی کسی نیستند. از دید من باید همه به ارزش‎های واقعی انقلاب بازگردیم. شعار دادن خیلی آسان است. من می‌توانم چفیه بیندازم و آنقدر شعار بدهم تا گلویم پاره شود. ولی بحث این است که ما در میدان عمل چه مقدار به مردم معتقدیم. تجربه جنگ اگر موفق بود، نباید مغرور شویم و بگوییم که ملت ایران جنگ را پشت سر گذاشت و امروز هم آن را پشت سر می‎گذارد. اگر مثل زمان جنگ فداکار و متحد بودیم و مسئولان نیز همانند آن دوران تمام همت‌شان خدمت به مردم و دفاع از کشور بود و مردم نیز پشتیبان هم بودند حتماً پیروز خواهیم شد. ان تنصرالله ینصرکم. اما اگر در هر یک از این الزامات خللی بیفتد، طبعاً انتظار پیروزی داشتن، خیال واهی است.

۱۳۹۷ تیر ۲۲, جمعه




معضل تن فروشی زنان در ایران 


بر اساس تحقیقات دو جامعه شناس ، خانمها ژاله شادی طلب و سلیمی وضعیت تن فروشی در ایران، به سمت آژیرخطر کشیده شده است . در دهه های اخیر با گسترش جوامع سرمایه داری، ظهور تبلیغات و تکنولوژیهای جدید، روحیه لذت طلبی،          تنوع طلبی و 
در نتیجه انحرافات اخلاقی، تن فروشی در جهان افزایش پیدا کرده است و جامعه ایران هم درگیر این بحران شده است . این پدیده در همه دوره های تاریخی و از گذشته وجود داشته و یک بخران و معضل جهانی است . بعد از انقلاب، به ویژه در سالهای اخیر، رشد این قضیه را در تهران و دیگر شهرها میبینیم که به صورت یک چالش و مسله فرهنگی و اجتماعی مطرح است . که در واقع یکی از عوامل عمده آن فقر است و مبارزه برای گسترش اشتغال زنان، یکی از جدی ترین ، راههای مقابله با این معضل است . در مجموع، سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، مشکلات، نابسامانیها، سطح فرهنگی و گرایشات مذهبی خانواده، عوامل فردی و خانوادگی هستند که بر این پدیده تاثیرگذارند . امروزه، صنعت فرهنگی به واسطه گسترش تکنولوژیهای ارتباطی به این مسله دامن زده و علاوه بر بعد سودآور آن، تاثیرات زیادی بر فرهنگ جامعه داشته است . در جامعه کنونی فقر به قدری شدت پیدا کرده که برخی از زنان را میبینیم که با اجبار همسر و یا با اجبار والدین برای تامین مخارج زندگی، تن به این کار دادند . از شوهرانی میخواهم صحبت کنم که برای تامین مواد ، زنان خود را در اختیار مردانی قرار میدهند که خود انتخاب کرده اند . اکثر آنها معتاد هستند و یا سابقه اعتیاد دارند و درصد زیادی از آنها همسرشان زندانی هستند . بخشی از آنها ، افراد معتقدی هستند که صیغه میکنند و عده ای هم دختران طرد شده از خانواده ، در قالب خانواده های مذهبی و معتقدی هستند که پس از تن فروشی روی بازگشت به خانه را ندارند .
متاسفانه خیلی لز متاهلهایی را میبینیم که بخاطر مشکلات اقتصادی و فقر، تن به این کار میدهند که کمک خرج خانه باشند . بر اساس آمارهایی که در نشست معاونت زنان ریاست جمهوری ارایه شده، خانم ژاله شادی طلب و مینو محرز و تعدادی دیگر از کارشناسان امور اجتماعی آمارهایی دادند که مشخص کرده جامعه ایران رو به سمت فضایی وحشتناک در حرکت است . و شرایط بد اقتصادی کشور و اجرای دقیق و کامل اسلام ناب محمدی در سالهای اخیر، یکی از دلایل مهم تن فروشی بوده است .
وقتی آمار درستی وجود ندارد پس مبارزه با آن بی نتیجه است و مهم ترین دلیل بی نتیجه بودن آن حکومت است که آنها به جای اینکه با این معضل مبارزه کنند، با زنان عادی که مشکلی ندارند و زندگی معمول خودشان را دارند و احتمالا فقط حجابشان ممکن است مشکل داشته باشد مبارزه میکنند و طبیعی است که وقتی با روشنفکران ، با هنرمندان و مردمی که مشکل ندارند مبارزه میکنند، روز به روز تعداد مجرمان و دزدان بیشتر میشود . توحه به این موضوع در ایران از سوی نهادهای رسمی با نوعی سهل انگاری همراه بوده و جلوی تحقیقات علمی در این زمینه گرفته شده است . و از سوی دیکر ، نتایح تحقیقات ارایه شده با آنچه تا کنون درباره واقعیتهای جامعه ایران تصور میشد تفاوتهایی دارد . و با پاک کردن صورت مسله نه تنها آسیبها، کم نشد بلکه روز به روز بدتر هم میشود . چند سال قبل قانونی تصویب شد مبنی بر اینکه زنان مطلقه و بیوه میتوانند مستمری پدر فوت شده شان را دریافت کنند، به شرط آنکه ازدواج مجدد نکنند . پیش از آن این قانون تنها شامل دختران ازدواج نکرده میشد، در بهمن ماه امسال بدون اطلاع قبلی حقوق 46 هزار زن مستمری بگیر سازمان بازنشستگی نیروهای مسلح قطع شده و اعلام شد که مشمولان باید ثابت کنند که بیمه جای دیگری نیستند و حقوقی دریافت نمیکنند . اکثر زنان از مستمری سازمان تامین احتماعی محروم شدند . بر اساس تحقیقات حاضر، تاصیرگذاری عوامل زیادی مانند : ضعف وضعیت اقتصادی و فقر که در ایران بیداد  میکند، تحصیلات پایین، فرار از خانه، اعتیاد به مواد مخدر، وضعیت نامناسب خانوادگی مثل: طلاق و جدایی و خشونت والدین، ازدواح توام با اجبار والدین در سنین پایین ، اختلاف سنی زیاد زوجین با یکدیگر در اقدام به تن فروشی نشان داده شده است که مهمترین آن فقر است .
خطهای قرمز کشور آنقدر ؛ در این حوزه زیاد است که متخصصان و کارشناسان نمیدانند چه کنند . در سال 1392 عنوان شد که این معضل، قابل رسیدگی نیست مگر اینکه شاکی خصوصی داشته باشد یا مشهود باشد .
به تفاوت رفتار قانون در مورد این پدیده نگاه میکنیم که بسیاری از زنان هستند که به دلیل داشتن روابط نامشروع، حتی اس ام اس یا بیرون رفتن با مردی دیگر در صورت شکایت همسر، محکوم شدند و دادگاه برای، آنها حد مشخص کرد و یا شلاق خوردند .
چرا تن فروشان در حاشیه امن قانون هستند ؟ چون به صورت پنخانی در کل حامعه پخش هستند و قابل شناسایی نیستند .
این معضل، بعنوان یک آسیب احتماعی از انحرافاتی است که تمامی ابعاد حامعه را تهدید میکند و علاوه بر آثار و پیامدهای منفی، در سطح فردی و خانوادگی، در ابعاد مختلف اقتصادی، احتماعی و فرهنکی معضلات زیادی را برای جامعه دارد . مهمترین آسیبهای این پدیده متوجه هویت زنان است . در جامعه ای که تن فروشی رواج دارد نگاه به زن، یک نگاه جنسی است .
این نگاه از یک طرف تحقیر کردن یک زن را به همراه دارد و از طرف دیگر هویت انسانی و اجتماعی و کرامت اخلاقی و انسانی را تهدید میکند و به نوعی نقض حقوق شهروندی است . اگر بخواهیم با این معضل مبارزه کنیم باید آگاهی دختران جوان را که قربانیان اصلی هستند در جامعه افزایش دهیم . بنابراین ممنوع کردن ازدواجهای زیر 18 سال و ممانعت از ازدواجهای احباری کمک میکند که تا حدی این معضل پایین بیاید . حکومتی که زن ستیزی بخشی از ایدئولوژی رسمی آن شناخته شده است بیشتر مورد حمله این قضایا است . در حالی که این امکان را برای مردان به صورت غیرعلنی میبینیم به شیوه هایی مثل: چند همسری و یا صیغه فراهم کرده و آزاد است .
نظام جمهوری اسلامی متاسفانه فقط به دنبال پنهان کردن این قضایا است و چون آمار آشکاری در مورد این  معضل نداریم پس نمیتوانیم به درستی به دنبال راه حل باشیم که باعث کاهش آن شود .
 مهمترین راهکار بالا بردن سطح آگاهی جامعه علی الخصوص برای زنان ما است و حق حقوق شهروندی شان .
امیدوارم راهی برای این معضل پیدا شود و راهکارهایی از طرف مسئولین ایجاد شود . مانند : طرح نطارت قانونی برای این معضل ، تامین مسائل اقتصادی افرادی که نمیتوانند زندگی را اداره کنند ، غفر زدایی ، کارآفرینی، سامان دادن به دختران فراری، تسهیل کردن ازدواح برای جوانان و راههای بسیار دیکر . و در آخر لپ کلام اینکه : اخترام کذاشتن به حق و حقوق شهروندی و کرامت انسانی که میتواند راه برون رفت را ساده تر و آسان تر کند .

واکنش تند پرستو صالحی به رقص دختران جلوی مسجد


واکنش تند پرستو صالحی به رقص دختران جلوی مسجد


رقص دختران جلوی مسجد در اینستاگرام جنجال برانگیزه شده و بسیاری از بازیگران و افراد مشهور به کار این دو دختر
 اعتراض نموده و هتک حرمت خطاب نمودند این کار دختران رقاص جلوی مسجد را از مردم خواستند وقتی اعتراض می نمایند حساب شد نه با هتک حرمت مقدسات اینکار را انجام دهند در ادامه تصاویر و جزئیات بیشتر واکنش تند پرستو صالحی به رقص دختران جلوی مسجد را در سایت دانستن خواهید دید با ما همراه باشید.

به گزارش سایت دانستن: دســـتـــگیری دخــتـــران نوجوانـــی که در اینســـتاگرام می رقـــصــیـدنــد باعـــث به وجود آمدن موجی از حمایت توسط سلــبریــتـــی ها شد و حتـی مردم عادی هم با نمایش گذاشــتـــن فیـــلم رقـــص خودشـان به این حمـایــت پیوستنـــد. امـــا در ایـن میـان دو خانـــم با رقصــیدن در جلو مســجد و در شب شهـــادت امــام صادق (ع) باعث جریـــحـه دار شدن افـــکـار جامعــه شدنـد حتی آن هایی که به ظاهــر خیلـی مذهـــبی به نظـر نمی آیند. در این مطلـــب اعــتراض پرســتو صالـــحی به رقص جلومسجد توسط چند دختر را ببـــیــنـید.
اعـتـراض پرســـتو صالـحـــی به رقـص جلومسجد
پرستو صالحی این استوری را در اعتـــراض به رفـتار ناشـــایـست دو خانم جلوی مســـجــد امــام صادق (ع) منــتــشـر کرد.

اعتراض پرســتو صالحـــی به رقص جلومسـجـــد توسط دو دخـــتـر
علت کنار گذاشـــتن پرســتو صالـــحی از بازیگـری چه بود؟
پرسـتو صالحـی در اینـــسـتـاگرامش نوشت:
بیـــســـت سال از روزی که وارد دنـــیـای هنـر شدم گذشـــتـــه از تیاتر به سیـــنـما و بعـــد تلویزیون انــتخاب غلــط کاری مسـیـر کاریـــمو عوض کرد الـبته اسـتــطاعت سوپر اســـتار شدن نداشتم ولی بازیگر بدی هم نبودم ایــنو هرکـی همون دو تا سکـانـسِ فیـــلم چشـمـهـایـش آقای قریـــبیـــان رو دیده باشـه می فهـــمــه.
در جریـان انـــتـخابـات سال هشتـــادو چهار بعد از روی کار آمدن رییـــس جمـــهور قبـلی، به دلیل اعـتراض ها و حرف هایی که زده بودم احــضـــار شدم و … از وسط سریـــال ارث بابـام کشـیــدنم بیرون و ممـنوع کار شدم (یکی از جرم هام این بود، اســـتـفاده از تریبون برای احیای چهره های فاسد سیـــنـمـــای قبــل انقلاب (چهـــره های فاسـد منـظورشون فردیــن، وثوقی و ملـک مطیعــی بود ) باقــیش هم از همـــین انـگ های همـیشــگی بود که زده میـشـــه و همــه میــدونن) بهـــتریــن سالــهــای عمر کاریــم هدر شد، انـــقــدر فاصـــله افـتـاد بیـن من و کار که حتی همـکـــارام فراموششون شد پرستویی هم بوده…

پرسـتو صالــحـی
ماجرای کنـار گذاشـتـن پرسـتو صالحی از بازیـــگری
با تمام این سخــتی ها هنوز هستم بازم بعد از اینهمـــه بیـکاری و کم کاری ها دیـده میـــشـم حرفم خونده میـشـــه می دونی چرا، چون کنـــار مردمـم با مردمم برای مردمم همــچنان، واسه همـیـنه که میـــسوزی اخوی، میگـی اینـکه بازی نمیـکنه چرا حرفـــاش تیـــتــر میشــه؟!
چرا صفـــحــه اش خونده میشـه؟! چرا هنوز دیــده میشـــه؟!چرا همـه جا دعوت میشـه !؟ چرا با همـه دوستـه؟! چرا هنوز یه عده قبولش دارن؟! دردت میاد نه ؟! من از صحــنـــه ی هنر رفـتــم ولی موندم، چون سر میدم برای مردمــم، قیــد کاری که عاشـــقــش بودم و زدم و میزنـم برای مردمم، درآمــد و منــافع و معـاشم و به خطـر میــنـدازم با اعـتـــراض هام بازم برای مردمم اونوقت تو میــسوزی، و چون از بچـــه های جنگ نیـسـتی و مردونه جنـگیـدن و بلـــد نیــسـتی میـگـــردی از من و امـــثال من یه سوتی یه عکس یه مورد پیـدا کنی یا بســازی حتــی که تخـریـــب کنی که بشــکـــنــی که انــگ بزنیـ…
نمــیـشه اخوی ایــن راهش نیست برای راه پیــدا کردن به دل ایــن مردم بایـــد باهـاشون همـدل باشی، همـراه باشــی ، بایــد اراذل و اوباش و خس و خاشـاک نبــینیـشون، بایـد با عشـقـشون عشـــق کنی به عشـــقـــشون عشق کنــی، بایـــد دلت براشون بتـــپه تا بمونی تا موندگار بشی …
و تو نمی تونی اخوی، ایـــنه که میـسوزی و می افتـی به جونِ ماهـا … قلـــم من تا همــیـــشه

۱۳۹۷ تیر ۱۵, جمعه

بر زنان اهوازی در ایران چه میگذرد ؟


بر زنان اهوازی در ایران چه میگذرد ؟ 

نوجوان بودم که ماجرایی دهشتناک دهان به دهان مردم اهواز می‌چرخید، شایعه یا واقعی بودنش هیچگاه ثابت نشد ولی ماجرای زنی بود که از دست تحریکات مادرشوهرش و کتک زدن‌های همسرش به تنگ آمده بود، روزی تن را به آتش سپرد و آن هنگام که مادرشوهر برای نجاتش آمد او را نیز در آغوش گرفت و هر دو جان باختند.
سه سال پیش تحقیقی انجام دادم در باب همسرکشی در اهواز که در خلال آن متوجه شدم تمامی زنانی که مبادرت به قتل همسر خود کرده اند از خشونت‌های پی در پی همسرشان حرف می‌زدند و این موضوع بهانه‌ای شد برای انجام تحقیقی برای درک این موضوع که چرا در منطقه‌ای با بافت قومی و روابط خانوادگی نزدیک، در سال‌های اخیر خشونت‌های خانگی رشد قابل توجهی داشته است.
خشونت در خانواده عبارت است آزار و اذیت‌هایی که مرد به همسر خود روا می‌دارد، که این نوع خشونت‌ها می‌تواند جنبهٔ جنسی، روانی، فیزیکی، اقتصادی و … داشته باشد. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود چرا مردان اقدام به خشونت علیه همسر خود می‌کنند؟ مشکل در کجاست؟ در ضعف قانون یا عرف؟
در زندگی عشیره‌ای، مردسالاری و تمکین زن از موارد غیرقابل نقض است و با اینکه قانون راهکارهایی هرچند ضعیف برای طلاق قرار داده اما این عرف‌ است که طلاق را عملی زشت و ناپسند شمرده و مردان نیز تحت تأثیر تفکرات مردسالارانه اقدام به خشونت علیه همسر خود می‌کنند. اما برتری عرف نسبت به قانون همه ماجرا نیست عدم حمایت از زنان آسیب‌پذیر و طولانی بودن روند شکایت زنان در برابر آسیب‌های جسمی و فیزیکی خود از موارد قابل توجه ا‌ست. هر چند که متاسفانه بسیاری از قضات به سختی خشونت‌های جنسی، روانی و اقتصادی و… را به عنوان خشونت علیه زنان می‌پذیرند. خشونت در خانواده، یکی از مشکلات عمیق اجتماعی‌ست که از درون نظام مردسالار حاکم بر روابط خانوادگی و اجتماعی بر می‌خیزد.
یکی از عوامل مهم رواج خشونت علیه زنان ضعف قانونی‌ست؛ قانون این اجازه را به مرد داده که همسر دوم اختیار کند و در مقابل حتی حق طلاق را از زن گرفته و بعد از طلاق هم هیچ گونه حمایت اجتماعی و اقتصادی از زن صورت نمی‌گیرد.
قوانین ایران خشونت در خانواده را کنترل نمی‌کند و در قانون “همسرآزاری” به عنوان جرم مستقل مطرح نشده    اما تنها خلاء قانونی نیست که مردان را به سمت خشونت سوق می‌دهد، عوامل دیگری همچون فشارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی می‌تواند فرد را به نقطه‌ای برساند که دست به خشونت بزند و در کنار آن می‌توان به بافت قومی قبیله‌ای بودن اهواز اشاره کرد و حاکم بودن عرف در آن منطقه یکی از عوامل خشونت‌های خانوادگی علیه زنان است.
احساس ریاست شوهر نزد مردان یکی از مهم‌ترین علل خشونت‌های خانوادگی توسط مردان است. همچنین نهادینه شدن بعضی هنجارها به منزله وظایف تمکین عام زنان، سبب بروز خشونت خانوادگی می‌شود.
در این تحقیق با مردان و زنان از طیف‌های مختلف و مناطق مختلف اهواز صحبت کرده‌ام تا به این نتیجه برسم چرا با توجه به پیشرفت زندگی و بالاتر رفتن سطح تحصیلات هیچ تاثیری در کاهش خشونت‌خانگی نداشته و چرا مردان با توجه به ناهنجار بودن عمل خشونت‌های فیزیکی و غیرفیزیکی از انجام آن پرهیز نمی‌کنند.
زن، ۳۰ ساله، لیسانس، خانه‌دار
۵ سال پیش ازدواج کردم، موقع ازدواج شاغل بودم و بهم قول داد مانع کار کردنم نشه. بعد از ازدواج بهانه‌هاش شروع شد، اول گفت بچه می خوام بعد از به دنیا اومدن بچه هم گفت به هیچ عنوان حق نداری بری سرکار .من نمی دونستم باید ازش نامه ثبتی بگیرم الان هم تهدید کرده بری سرکار ازت شکایت می‌کنم.
در گذشته برخورد فیزیکی با زن به عنوان غیرت و مردانگی مرد و یک موضوع عادی خانوادگی مطرح می‌شد و اطرافیان هیچ دخالتی در این امر نداشتند اما امروزه به مدد رسانه‌های جمعی خشونت‌خانگی از هنجار به ناهنجار مبدل شده اما به این معنا نیست که از بین رفته است. میزان خشونت فیزیکی تا حدی کم شده اما ماهیت خشونت‌خانگی عوض شده. این بار مرد زن را از سبک زندگی و شغلی که دوست دارد باز می‌دارد به بهانه‌هایی که: “بچه و زندگی‌مان به حضور تو بیشتر نیاز دارد” که این نیز از موارد خشونت‌خانگی محسوب می‌شود و با توجه به بالا رفتن تحصیلات زنان میزان آن هم در جامعه بیشتر شده. ۵۰ درصد زنان اعلام کردن به خاطر اصرار و تهدیدهای همسرشان قید کار خارج از خانه را زده‌اند.
زن ۲۸ ساله، دیپلم، خانه دار
برای طلاق به دفتر وکیل مراجعه کرده بود. نیمه‌شب بعد از کتک کاری شدید توسظ شوهر و پدرشوهرش بدون پول و وسیله‌هایش او را از خانه با سر و صورت زخمی بیرون کرده بودند. مدام تکرار می‌کرد: آخه گناه من چیه؟ یک سال نیست ازدواج کردم و هر روزش برام یک کابوس بوده.
شدیدترین خشونتها خشونت فیزیکی است.در تحقیقی مشخص شد که ضرب و شتم زنان توسط شوهرانشان در ۵۷ کشور از ۷۱ کشور مورد مطالعه انجام می‌گرفته و امری بسیار معمول رایج تلقی می‌شده است.
بنابر پرس و جو از زنان منطقه مورد نظر متاسفانه بیشتر این زنان بارها مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته بودند که متاسفانه در مواردی به شکستگی و آسیب‌های جدی منتهی شده بود. اما به علت ناپسند بودن طلاق در خانواده، ازدواج فامیلی و عدم حمایت خانواده و… تا سالها به این زندگی پر رنج ادامه می‌دهند.
و مهمترین موضوع این بود که بیشتر زنان که توسط همسرانشان مورد خشونت قرار می‌گرفتند، خانه‌دار بودند. خشونت فیزیکی در بین زنان شاغل کمتر بود و بیشتر زنان شاغل از خشونت اقتصادی ناراضی بودند یعنی مرد معتقد بود چون همسرش کار می‌کند پس دیگر نیازی به همکاری او در روند اقتصادی خانواده ندارد.
یکی دیگر از انواع خشونت‌ها که زنان بارها به آن اشاره کردند خشونت روانی‌ست.
هر روز باید بارها از شماره خونه باهاش تماس بگیرم تا خیالش راحت بشه من خونه هستم.
گوشی ام رو مدام چک می کنه، بارها شده که ساعت‌ها گوشی ام رو ازم گرفته تا مطمئن بشه کسی به من زنگ نمی زنه.
هفته‌ای چند بار از مسیر خونه تا محل کارم تعقیبم می کنه، من توی محل کارم آبرو دارم و همیشه می‌ترسم کسی از همکارها بفهمه.
اجازه ندارم برم خونه پدرم، می گه همون چند ساعتی که برای کار خارج از خانه هستی کافیه.
 خشونت‌خانگی روانی بیشتر در بین زنان شاغل رایج است. شک و بدگمانی از موارد مهم او بود و حتی در مواردی هم شوهر اقدام به حبس همسرش در خانه می کند. اما میزان این نوع خشونت در جامعه آماری مورد نظر تا حدی پایین بود.
زن،۷۰ ساله، خانه‌دار
با این سن و سال هنوز از شوهرم کتک می‌خورم، به من خرجی نمی‌ده و هر وقت بخواد من رو از خونه می ندازه بیرون و می گه برو پیش بچه‌هات و با خودش فکر نمی کنه جلوی عروس و دومادها آبرومون می ره.
سن تنها در ۲۰ درصد موارد باعث کم شدن خشونت‌های مرد علیه همسرش شده ولی در بقیه موارد که مرد نسبت به همسرش خشونت فیزیکی یا روانی را داشته این روند تا پایان عمر ادامه داشته. تحقیر زن از موارد بسیار مهمی بود که بسیاری از زنان گروه سنی ۶۰ تا ۷۰ سال بارها به آن اشاره کرده بودند.
مرد، ۶۵ ساله، سیکل، آزاد
خیلی ولخرجه، قدر پول رو نمی دونه من هم برای اینکه بفهمه هر چند وقت یک بار بهش خرجی نمی‌دم باید بهم بگه در طول هفته چقدر خرید می کنه.
هر نوع رفتار خشنی که از روی قصد و نیت، زن را در امور مربوط به اشتغال، اقتصاد و دارایی تحت فشار و آزار و تبعیض قرار دهد در زمره خشونت های اقتصادی قرار می‌گیرد. خشونت اقتصادی بعد از خشونت فیزیکی از خشونت‌های مهم این تحقیق بود .در حدود ۳۰ درصد زنان عامل خشونت فیزیکی‌های خود را پول می‌دانستند یا اگر شاغل بودند باید حقوق را در اختیار شوهرشان قرار می‌دادند.
مرد، ۵۰ ساله، دیپلم، راننده
همسرم اصلاً به حرفم گوش نمی‌ده مثلاً من مرد خونه‌ام. برای یک لیوان آب بارها باید صداش کنم برای همین گاهی عصبانی می شم و کتکش می‌زنم تا آدم بشه ولی توی این سالها هیچ تاثیری نداشته. مادرم اونقدر از پدرم حساب می‌برد که بی اجازه او آب هم نمی‌خورد.
جامعه مردسالار این موضوع را در وجود مردان نهادینه کرده که مرد حاکم و سرپرست و ولی نعمت خانواده است و همه افراد خانواده باید فرمانبردار او باشند و هرگاه عملی را برخلاف میل خود می‌بیند تلاش می‌کند با عکس‌العملی که از پدرانشان یاد گرفته‌اند قدرت خود را نشان دهند و به زعم خویش در بین دیگران دارای اعتبار گردند.
مطابق نظریه یادگیری اجتماعی، افراد رفتارهای خشن را از دیگران یاد می‌گیرند. پسری که می‌بیند پدرش مادرش را کتک می زند، احتمال اینکه در آینده همسرش را کتک بزند زیاد است. رفتار خشونت‌آمیز اکتسابی است و فرد آن را طی فرآیند اجتماعی شدن می‌آموزد.
مردی که توسط یک پدر زن‌ستیز پرورش یافته است خیلی زود خوار شمردن زنان را فرا می‌گیرد. پس یاد می‌گیرد که مرد همیشه بر زن کنترل داشته باشد و راه تسلط بر آنان، ترساندن، آزار رساندن و تحقیر آنان است. در همان حال می‌آموزد که یک راه به دست آوردن تأیید پدرش این است که مانند او رفتار کند.
مرد،۴۰ ساله، فوق‌لیسانس، کارمند
جوان بودیم که ازدواج کردیم یکی دو سال از ازدواجمان گذشت خواست بره سرکار من نذاشتم و ناسازگاری‌ها شروع شد نمیذاشتمش بره خونه پدرش اونها پُرش می‌کردن، قهر کرد به خانه پدرش رفت، الان ۵ سالی هست از هم جدا زندگی می‌کنیم ولی من طلاقش نمی‌دم. دادگاه به من اجازه ازدواج مجدد رو داده.
معمولاً چون زنان کتک خورده از محدودیت‌ها یا درخواست‌های شوهران خود اطاعت نمی‌کنند، تحت خشونت و بدرفتاری قرار می‌گیرند، با نگاهی دقیق‌تر، متوجه می‌شویم که اعمال محدودیت از جانب شوهر به صورت غیر منطقی و به عنوان محدودیت آزادی های فردی صورت می‌گیرد. یکی از رایج‌ترین محدودیت‌ها ممنوعیت ملاقات زن با افراد خانواده خود است.
نبود حمایت قانونی از زنان در برای خشونت‌خانگی یکی مسائل مورد توجه زنان آسیب دیده بود. وقتی قانون حق طلاق را به مرد می‌دهد و زن تنها با شرایطی می‌تواند درخواست طلاق کند همین امر ابزاری می‌شود در دست مرد تا زن را مورد خشونت روانی قرار دهد. و در مواردی که زن تحت فشار خشونت‌های غیر از فیزیکی ‌است و اقدام به شکایت کند باز هم مرد می‌تواند حقوق بیشتری نسبت به زن خشونت دیده کسب کند.
وقتی خشونت، کشمکش و مشکل ارتباطی مهمی در خانه ایجاد شود احساسات منفی و دردناک تنهایی، خشم و نفرت بین زوجین دست می‌دهد که این می‌تواند خطری جدی برای بقای شخصیت، حرمت و بنیان خانواده به وجود آورد.
با بررسی علت‌های مهم خشونت‌خانگی در اهواز و پرسشگری از ۱۰۰ زن و ۱۰۰ مرد چند عامل مهم بیش از همه مطرح می‌شوند:
عرف و جامعه قومی قبیله‌ای و مردسالار این شهردر رواج این خشونت بی‌تأثیر نبوده و بیش از ۵۰ درصد زنان اعلام داشتند که با همسرشان نسبت خویشاوندی دارند و این امر در کاهش خشونت هیچ تاثیری نداشته بلکه باعث شده خانواده زن از حمایت او دست بکشند و او را وادار به ادامه زندگی بکنند.
حاشیه نشینی یکی از عوامل مهم آسیب‌های اجتماعی در هر منطقه است و اهواز بالاترین تعداد حاشیه نشین را در سطح کشور دارد و بیش از ۳۰ درصد زنان خشونت‌دیده ساکنین این حاشیه‌ها بودند.
مردان عدم تمکین زنان را عامل مهم خشونت خود می‌دانستند و با اینکه قبول داشتند خشونت عمل ناپسندی‌ است اما فشارهای زندگی و کار و عدم درک توسط همسرشان آن‌ها را وادار می‌کند برای ادب! کردن او دست به خشونت بزنند.
خشونت در خانواده رابطه معکوس با رشد فرهنگی، بالا بودن سطح وضیعت اقتصادی دارد و هر چه مردم از جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی سطح پایین تری داشته باشند از جهت خشونت‌های خانگی منجر به آسیب، در سطح بالاتری قرار دارند. ازدواج‌های فامیلی، احساس مالکیت مرد نسبت به زنان، ناپسند بودن طلاق، عدم حمایت خانواده زن از وی و … از عوامل بارز و مشخص خشونت علیه زنان است. سخت بودن مسیر طلاق یا عدم اطلاع زنان از روند دادرسی و نبود یک نیروی حمایتی مثل خانواده و حضانت فرزندان، از عوامل مهم مطرح شده توسط زنان بود که آن‌ها را وادار کرده که تا پایان عمر خود یا شوهرشان این زندگی جانفرسا را تحمل کنند.
آسیب‌های اجتماعی با وجود تنوع و نسبیت، پدبده‌هایی واقعی و قانونمند هستند. جهل نسبت به آن‌ها نافی آن‌ها نیست. قانونمند بودن آسیب‌ها، کنترل‌پذیری آن‌ها را ممکن می‌سازد. بنابراین آسیب‌های اجتماعی قابل درمان و پیشگیری هستند. پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در هر جامعه‌ای موکول به شناخت علمی ویژگی‌ها و قانونمندی‌های حاکم بر تحول آسیب‌ها در آن جامعه و بکارگیری یافته‌های علمی در فرایند برنامه‌ریزی‌های اجتماعی است. این امر یکی از چالش‌های اساسی است که اغلب دولت‌ها به ویژه در جوامع در حال گذار چون ایران، با آن روبرو هستند. میزان موفقیت هر کشور در پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی معرف کارایی نظام اجتماعی غالب در آن جامعه است.
متاسفانه در قانون مجازات اسلامی تنها خشونت فیزیکی مطرح شده که آن هم در ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی آن هم تحت عنوان “ضرب و جرح” مطرح شده است. غیر از خشونت فیزیکی، سخت‌ترین کار اثبات خشونت‌های غیر فیزیکی‌ است. از آنجایی که مطابق قانون زن ملزم به تمکین از همسر خود است پس پذیرفتن بعضی از خشونت‌های غیرفیزیکی از سوی دادگاه امری سخت خواهد بود و قانونگذار می‌تواند با توجه خاص به موضوع خشونت‌خانگی در قوانین رایج و برگزاری کلاسهای کنترل خشم و آموزشهای خانواده از شدت این آسیب‌اجتماعی بکاهد.

۱۳۹۷ تیر ۱۰, یکشنبه

سال تحصیلی جاری در ایران، بیش از ۱۵۲ هزار دانش‌آموز دختر ترک تحصیل کردند

در سال تحصیلی جاری در ایران، بیش از ۱۵۲ هزار دانش‌آموز دختر ترک تحصیل کردند  


معاون وزارت آموزش و پرورش ایران می‌گوید بیش از ۱۵۰ هزار دانش‌آموز دختر در سال تحصیلی جاری ترک تحصیل کرده‌اند و همزمان یک نماینده مجلس پیش‌بینی کرد که آموزش و پرورش تا پایان سال با کسری ۲۰ هزار میلیارد تومانی بودجه مواجه خواهد شد.
عباس سلطانیان، معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش، به خبرگزاری ایلنا گفته است که ۱۵۱ هزار و ۴۶ دختر در سال تحصیلی ۹۶-۹۷ از تحصیل بازماندند و «هیچ جا مشخصات‌شان ثبت نشده و اصلا دانش‌آموز محسوب نمی‌شوند».
این مقام وزارت آموزش و پرورش با اشاره به اینکه میزان ترک تحصیل در میان دانش‌آموزان دختر «به مراتب بیشتر» از پسران است، عملکرد آموزش و پرورش در چند سال گذشته برای جذب دختران به تحصیل را «خوب» ارزیابی کرد.
به گفته آقای سلطانیان، دو سال پیش حدود ۴.۲۹ درصد از دانش‌آموزان دختر ترک تحصیل کرده بودند و این میزان در سال گذشته به ۴.۱۷ درصد رسید که
همچنین گفته است که «یعنی ما دوازده‌صدم درصد جذب دانش‌آموزان کل کشور را افزایش داده‌ایم».
این مقام آموزش و پرورش علت اصلی ترک تحصیل دختران را فاصله زیاد مدارس از روستاها٬ فقر فرهنگی در برخی استان‌ها و نقاط مرزی٬ ازدواج زودهنگام دختران و منعطف نبودن شیوه‌های آموزشی و ساعات درسی اعلام کرد.
بنابر آمار رسمی شمار دانش‌آموزان دختر در گروه سنی ۱۵ و ۱۶ ساله در ایران به بیش از یک میلیون نفر می‌رسد.
پیش از این معصومه آقاپورعلیشاهی، عضو فراکسیون زنان مجلس، از وجود ۲۴ هزار بیوه زیر ۱۸ سال در کشور خبر داده و گفته بود که پس از خراسان رضوی، استان آذربایجان شرقی رتبه دوم کودک‌همسری در ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ ساله را دارد.
مطابق آماری که سازمان ثبت احوال ارائه کرده، در فاصله سال‌های ۹۰ تا ۹۴ سالانه بین ۱۷۶ تا ۲۲۰ کودک زیر ۱۰ سال در ایران مجبور به ازدواج شده‌اند.
از سوی دیگر یک نماینده مجلس از کسری بودجه ۲۰ هزار میلیارد تومانی وزارت آموزش و پرورش خبر داده است.
حمایت میرزاده، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، در گفت‌و‌گو با «خانه ملت»، وبسایت رسمی مجلس شورای اسلامی با اعلام این خبر٬ از افزایش حجم «معوقات» آموزش و پرورش انتقاد کرد.
به گفته وی٬ این کسری بودجه احتمالی در شرایطی پیش می‌آید که اعتبار درنظرگرفته‌شده در سال جاری برای وزارت آموزش و پرورش٬ «بیشتر از ۴۰ هزار میلیارد تومان است».
این نماینده مجلس بخش عمده‌ای از کسری بودجه آموزش و پرورش را مربوط به «پاداش پایان خدمت و حقوق به تعویق‌افتاده و انباشته‌شده حق التدریسی‌ها» دانست.
آقای میرزاده از اینکه در سال‌های اخیر نمایندگان مجلس با علم به اینکه لایحه بودجه به کسری می‌انجامد اما همچنان به تصویب آن رضایت می‌دهند ٬ انتقاد کرده است.
این کسری بودجه در حالی اعلام شده که پیش از این از فرسودگی ساختمان‌های بسیاری از مدارس ایران در شهرهای بزرگ و نیز فقدان مدرسه در مناطق روستایی اخباری منتشر شده بود.
در طول سال‌های اخیر٬ شمار زیادی از فرهنگیان ایران نیز بارها بدلیل نارضایتی از وضعیت دستمزدهای خود تجمع کرده بودند که با برخوردهای پلیسی و امنیتی مقام‌ها جمهوری اسلامی مواجه شدند. /ه

سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است .

 سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است سازمان دیدبان حقوق بشر روز پنجشنبه در بیانیه‌ای از “تشدید سرکوب وکلا” در ایران خبر داد. این ساز...