۱۳۹۶ آذر ۹, پنجشنبه

تهران، خراسان‌رضوی و اصفهان؛ شهرهای صدرنشین همسرآزاری

آخرین آمار مبتلایان به ایدز در کشور/ زنان، ۱۶ درصد مبتلایان

آخرین آمار مبتلایان به ایدز در کشور/ زنان، ۱۶ درصد مبتلایان

طبق جدیدترین آمار اعلامی وزارت بهداشت، ۳۶هزار و ۳۹ تن مبتلا به اچ آی وی در کشور شناسایی و ثبت شده‌اند و تزریق مشترک در مصرف کنندگان مواد، همچنان در صدر علل ابتلا به این بیماری قرار دارد.
به نقل از ایسنا، نگرانی از شیوع بیماری ایدز در میان زنان و تغییر الگوی انتقال آن از تزریق مشترک به روابط پرخطر، مدت‌ زیادی است مطرح شده و دستگاه‌های مسئول ضمن هشدار نسبت به آن، راهکارهای مختلفی را نیز پیشنهاد می‌دهند؛ مبحثی که “آموزش” در آن نقش اصلی را دارد و در عین حال به عنوان مهم‌ترین چالش این حوزه نیز شناخته می‌شود.
ایران متعهد شده است که تا سال ۲۰۲۰، ۹۰ درصد موارد مبتلا به این بیماری را شناسایی کند، ۹۰ درصد افراد شناسایی شده تحت درمان داروهای ضد رتروویروس قرار گیرند و ۹۰ درصد افراد تحت درمان، بار ویروس در بدن‌شان به قدری کاهش یابد که قدرت انتقال به سایرین به حداقل ممکن برسد.
در هر حال بنابر اعلام دکتر پروین افسر کازرونی- رئیس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت- آخرین آمار ابتلا به این بیماری مزمن در کشور ۳۶۰۳۹ نفر تا پایان خردادماه ۹۶ است؛ آماری که طبق اظهارات مسوولان وزارت بهداشت تنها ۳۰ درصد موارد مبتلا را شامل می‌شود و ۷۰ درصد آنها شناسایی نشده و از ابتلای خود آگاهی ندارند.
کازرونی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره آخرین آمار ابتلا به این بیماری عفونی در کشور، اظهار کرد: بر اساس نظام جامع مدیریت داده‌های الکترونیک اچ آی وی کشور، تا پایان خرداد ۱۳۹۶ مجموعا ۳۶۰۳۹ نفر مبتلا به اچ آی وی شناسائی، ثبت و گزارش شده‌اند که ۸۴ درصد آنان را مردان و ۱۶ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. ۵۲ درصد موارد ثبت شده نیز در گروه سنی ۲۱ تا ۳۵ سال هستند.
به گفته وی، بر اساس این نظام گزارش دهی از کل موارد شناخته شده تعداد ۹۷۶۴ نفر فوت ثبت شده‌اند و ۱۴۶۵۶ نفر نیز وارد مرحله ایدز یا همان اچ آی وی پیشرفته شده‌اند.
وی ادامه داد: از سال ۱۳۶۵ تا کنون در کشور به ترتیب تزریق با وسایل مشترک در مصرف کنندگان مواد با ۶۵.۸ درصد، رابطه جنسی با ۱۹.۶ درصد و انتقال از مادر به کودک با ۱.۵ درصد جزو علل ابتلا به اچ آی وی در بین تمام موارد بیمار بوده‌اند. راه انتقال در ۱۲.۴ درصد از این گروه نامشخص مانده است. البته راه انتقال ۰.۷ درصد از این موارد مربوط به خون و فرآورده‌های خونی در سال‌های پیش از اجرای سیاست پالایش صد در صدی خون سالم توسط سازمان انتقال خون بوده است.
رئیس اداره کنترل ایدز و بیماری‌های آمیزشی وزارت بهداشت همچنین اضافه کرد: الگوی راه انتقال و درصد ابتلای زنان و مردان در سال‌های اخیر تغییر کرده است؛ به طوری که از میان تمام موارد شناسایی و گزارش شده در سه ماه اول سال جاری، ۳۳ درصد موارد ثبت شده را زنان و ۶۷ درصد آنها را مردان تشکیل می‌دهند. راه احتمالی انتقال در ۳۲.۷ درصد موارد، اعتیاد تزریقی، ۴۷.۹ درصد، روابط جنسی، دو درصد از مادر به کودک و در ۱۷.۴ درصد راه احتمالی ابتلا بیان نشده است. همچنین هیچ مورد ابتلای جدیدی از طریق خون و فرآورده‌های خونی ثبت نشده است.

وضعیت حاد جسمی زندانی سیاسی آرش صادقی و ممانعت از درمان وی توسط بازجویان وزارت اطلاعا

وضعیت حاد جسمی زندانی سیاسی آرش صادقی و ممانعت از درمان وی توسط بازجویان وزارت اطلاعاتفرستادن به ایمیل

بنا به گزارشات رسیده به « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران » شرایط حاد جسمی زندانی سیاسی آرشصادقی و عدم درمان وی بدستور بازجویان اطلاعات  و همچنین  ممانعت از ملاقات با همسرش
زندانی سیاسی آرش صادقی همچنان در شرایط  حاد جسمی است  و  از ناراحتی گوارشی شدیدا رنج می برد اما بازجویان وزارت اطلاعات از درمان این زندانی سیاسی ممانعت می کنند . بازجویان اطلاعات همچنین به منظور تحت فشار روحی  قرار دادن وی و خانواده اش ۲ ماه است که از ملاقات با همسرش ممانعت می کنند.
از طرفی دیگر در پی اعتصاب غذا و اعتراضات گسترده زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت کرج فشارها و محدودیت ها بر زندانیان سیاسی این زندان از سوی زندانبانان ولی فقیه بصورت طاقت فرسایی رو به افزایش  است و بدستور صریح وزارت اطلاعات و دادستانی زندانیان سیاسی از اولیه ترین حقوق انسانی و امکانات محروم شده اند.


بازجویان وزارت اطلاعات در حال اجرای طرحی ضدبشری  علیه زندانیان سیاسی هستند .آنها همزمان با تشدید فشارهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در حال اجرای تدریجی انتقال زندانیان سیاسی به بندهای عمومی هستند  که باندهای مافیایی بازجویان وزارت اطلاعات  در آن قرار دارند تا زندانیان سیاسی را  با شدت بیشتری  مورد اذیت و آزارقرار دهند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران ، تشدید  فشارهای طاقت فرسا  علیه  زندانیان سیاسی را بشدت محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران ، دبیر کل سازمان ملل متحد و سایر مراجع بین المللی می خواهد تا با اقدام فوری و عملی به  فشار بر علیه  زندانیان سیاسی در ایران  پایان  دهند.

۱۳۹۶ آذر ۶, دوشنبه

خشونت خانگی علیه زنان در جامعه ایران بیداد می کند

خشونت خانگی علیه زنان در جامعه ایران بیداد می کند

رئیس فراکسیون زنان مجلس ایران اعلام کرد متاسفانه در حال حاضر خشونت خانگی علیه زنان در جامعه بیداد می کند و به همین دلیل بسیاری از بانوان از آن رنج می برند.


به گزارش «محبت نیوز» پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس ایران به مناسبت ۲۵ نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان، گفت: “متاسفانه در حال حاضر خشونت خانگی علیه زنان در جامعه بیداد می کند.

خشونت خانگی خشونتی است که کمتر در جامعه دیده می شود و بانویی که دچار این نوع خشونت می شود متاسفانه کمتر در اجتماع درباره آن صحبت می کند، به همین دلیل بسیاری از بانوان از آن رنج می برند”.

وی با اشاره به این که به واسطه خشونت خانگی شاهد تضعیف جایگاه زنان در جامعه هستیم، افزود: “البته در اجتماع انواع خشونت علیه زنان و در عرصه های مختلف مشاهده می شود که برخی از آنها را می بینیم و به آن توجه هم نمی شود و برخی نیز حتی نمی توانیم ببینیم که اینها بسیار دردناک تر است چون هیچ توجهی به آنها نمی شود”.

رئیس فراکسیون زنان مجلس ایران با اشاره به تصویب لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت در دولت این کشور اضافه کرد: “تلاش شد لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت به مجلس بیایید اما هنوز این لایحه به مجلس نیامده است و سرو صداهایی برای تغییرات در این لایحه وجود دارد”.

گفتنی است مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ میلادی ۲۵ نوامبر را به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان تصویب کرد.

۱۳۹۶ آذر ۲, پنجشنبه

پرونده سازی صدا و سیمای ایران در آستانه دادگاه جدید نازنین زاغری

پرونده سازی صدا و سیمای ایران در آستانه دادگاه جدید نازنین زاغری


در حالیکه همسر نازنین زاغری بریتانیایی ایرانی تبار که در تهران زندانی است، از برگزاری دادگاه قریب الوقوع او خبر داده، تلویزیون دولتی ایران در یک برنامه مدعی شده است او «حقوق بگیر بی بی سی» است.

ریچارد رتکلیف، همسر نازنین زاغری‌رتکلیف روز جمعه ۲ آذر اعلام کرد قرار است دادگاه جدید این شهروند ایرانی-بریتانیایی نوزدهم آذر در تهران برگزار شود.
به گفته او، خانم زاغری به «تبلیغ علیه نظام» متهم شده است.

مقام های امنیتی ایران هرکس که با رسانه های فارسی زبان ارتباط داشته باشد را مورد پیگیرد قرار می دهند و به نظر می رسد با همین هدف است که تلویزیون دولتی ایران در آستانه دادگاه جدید خانم زاغری، روی به سندسازی آورده است.

از زمان اعتراضات ۸۸، صدا و سیما با اتصال به نهادهای امنیتی، چنین گزارش هایی علیه افراد می سازد.

در بخش هایی از این گزارش که در تلویزیون پخش شده، ادعا شده خانم زاغری از بی بی سی حقوق دریافت می کرده و با برخی از کارکنان بی بی سی فارسی ارتباط داشته است.

تازه ترین خبرها را از توئیتر صدای آمریکا دنبال کنید.

در آستانه دادگاه جدید نازنین زاغری، تلویزیون دولتی ایران ادعاهایی علیه او مطرح کرده و مدعی شده این عضو موسسه تامسون رویترز، از بی بی سی حقوق دریافت می کرده است. از زمان اعتراضات ۸۸، صدا و سیما با اتصال به نهادهای امنیتی، چنین گزارش هایی علیه افراد می سازد.

نازنین زاغری‌رتکلیف مدیر پروژه‌های بنیاد تامسون رویترز خرداد سال ۹۵ بعد از سفر به همراه دختر خردسالش به ایران بازداشت و به اتهام «مشارکت در فعالیت‌های براندازی نرم» به پنج سال زندان محکوم شد.

در روزهای اخیر دولت انگلیس تلاش های جدیدی را برای آزادی او آغاز کرده است. بخصوص که بوریس جانسون در یک جلسه پارلمان گفته بود او کاری نمی کرده و تنها روزنامه نگاری درست می داده است. این ادعا با واکنش خانواده زاغری و همچنین بنیاد رویترز روبرو شد و وزیر خارجه انگلیس در نهایت برای اشتباه خود عذرخواهی کرد.

۱۳۹۶ آذر ۱, چهارشنبه

یک زن آبادانی دست به خودسوزی زد و جان باخت

یک زن آبادانی دست به خودسوزی زد و جان باخت

خبرگزاری هرانا – زن آبادانی دست به خودسوزی مرگبار در خانه اش زد. برپایهٔ گزارش سازمان پزشکی قانونی ایران در سال ۱۳۸۰ از افراد درگذشته از خودکشی، خودسوزی با سهم ۷۰ درصدی مهم‌ترین روش خودکشی در میان زنان بوده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل ازرکنا، ساعت ۸ شامگاه پنج شنبه ۲۵ آبان ماه امسال ماموران پلیس آبادان در جریان خودسوزی زن جوان در منطقه ذوالفقار ۱۴۸ قرار گرفتند و تیمی از ماموران کلانتری ۱۸ ذوالفقاری به محل حادثه اعزام شدند.
ماموران با حضور در محل پی بردند که زن جوان زمانیکه همسرش در خانه حضور نداشته اقدام به آتش زدن خودش کرده که خیلی زود همسایه ها متوجه این ماجرا شده وپس از خاموش کردن آتش، وی را به بیمارستان شهید بهشتی منتقل کرده اند.
تیم پزشکی پس از اقدامات ابتدایی با توجه به شدت سوختگی زن جوان را به بیمارستان سوانح سوختگی طالقانی شهر اهواز منتقل کردند و تلاش پزشکان برای نجات جان این زن ادامه داشت که وی روز گذشته به خاطر شدت سوختگی روی تخت بیمارستان به کام مرگ فرو رفت.
بنا به این گزارش، تحقیقات پلیسی برای بررسی علت این اقدام مرگبار زن جوان ادامه دارد.
خودسوزی یکی از خشن‌ترین و دردناک‌ترین روش‌های خودکشی است.
برپایهٔ گزارش سازمان پزشکی قانونی ایران در سال ۱۳۸۰ از افراد درگذشته از خودکشی، خودسوزی با سهم ۷۰ درصدی مهم‌ترین روش خودکشی در میان زنان بوده است.

۱۳۹۶ آبان ۲۹, دوشنبه

آتنا دایمی : برگ برگ تاریخ این سرزمین را با دادخواهی به ثبت برسانیم

آتنا دائمی: برگ برگ تاریخ این سرزمین را با دادخواهی به ثبت برسانیم

آتنا دائمی: برگ برگ تاریخ این سرزمین را با دادخواهی به ثبت برسانیما

به گزارش حصار کانون حمایت از فعالان سیاسی و عقیدتی: آتنا دائمی،فعال مدنی و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین در نامه ای از جنبش دادخواهی قتل عام شدگان سال 67 حمایت کرد،متن نامه به قرار زیر است:
آتنا دائمی: برگ برگ تاریخ این سرزمین را با دادخواهی به ثبت برسانیم
رقیه، عبدالرضا، علیرضا و غلامرضا اکبری منفرد ۴ تن از اعضای یک خانواده هستند که در سال‌های سیاه دهه ۶۰ به طرق مختلف توسط جمهوری اسلامی ایران کشته شدند.
عبدالرضا در ۱۷ سالگی و در سال ۵۹ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شد، اما تا سال ۶۷ و اضافه تر از حکم صادره، در واقع بدون حکم در زندان ماند و سپس اعدام شد و جز ساکی از لباس‌های خونی هیچ چیز به خانواده وی داده نشد حتی آدرس و نشانی از محل دفن.
علیرضا در ۱۷ شهریور ۶۰ بازداشت و ۲۸ شهریور ۶۰ در کمتر از ۲۰ روز به طرز نامعلومی کشته شد. در مراسم شب هفتم کشته شدن ایشان مادرشان “گرجی شیری پور” و خواهرشان رقیه بازداشت شدند. مادر ۵ ماه در زندان بود و خواهر به ۸ سال حبس محکوم شد و یک سال پیش از اتمام دوره حبس در سال ۶۷ اعدام شد. از او حتی همان ساک لباس های خونی هم به دست خانواده نرسید.
غلامرضا سال ۶۲ دستگیر و سال ۶۴ تحت شکنجه جان باخت!
همانطور که شاهدیم هیچ یک از این عزیزان محکوم به اعدام نبودند اما اعدام شدند. حال بعد از نزدیک به چهل سال از آن سالها مریم و رضا اکبری منفرد، بازماندگان این خانواده در زندانند. مریم با ۱۵ سال حبس که هشتمین سال آن بدون حتی یک روز مرخصی رو به اتمام است و رضا اکبری منفرد نیز سال های آخر پنج سال و شش ماه حبس را می‌گذراند.
مریم به اتهام محاربه در زندان است همانطور که پیشتر هم گفته ام این اتهام سال ۹۲ تغییراتی پیدا کرد و به موجب این تغییر و طبق ماده ۱۰ قانون مجازات اجرای حکم مریم می‌بایست سال ۹۲ متوقف می شد. جدای از آن مریم اکبری به جز اتهام محاربه دو اتهام دیگر، منجمله اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام نیز در پرونده دارد که باز هم بر اساس قانون و ماده ۱۳۴ قانون مجازات تنها یک اتهام قابل اجراست نه هر سه اتهام و ۱۵ سال!
سال گذشته مریم اکبری منفرد شکایتی از داخل زندان علیه جمهوری اسلامی به دلیل قتل اعضای خانواده‌اش تنظیم و تحویل مراجع قضایی داخلی و بین المللی داد. به موجب این شکایت از سوی مقامات داخلی که خود عاملان اعدام های دهه ۶۰ بوده‌اند نه تنها هیچ رسیدگی صورت نگرفت بلکه بازجویان وزارت اطلاعات که طبق قانون اکنون و در این مرحله حق دخالت در امور پرونده را ندارند اعلام کردند که به دلیل شکایت قانونی مریم و دادخواهی او اجازه آزادی اش را نخواهند داد و علاوه بر این همسر ایشان را احضار و او را به حبس مجدد مریم و تبعید وی زندان برازجان تهدید کردند.
اما مقامات بین المللی در پاسخ به شکایت مریم اکبری در کمتر از یکسال این پرونده را مورد بررسی قرار داده و طبق اسناد و مدارک موجود نام رقیه و عبدالرضا اکبری منفرد را نیز در گروه ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل ثبت کردند. مقامات داخلی ایران تمامی گزارشات نقض حقوق بشر در سازمان ملل را مغرضانه و دروغ قلمداد می کنند. حال آنکه با وجود انکار تمامی این جنایات، همواره اسناد و مدارک و شاهدان عینی این کشتار وجود دارند و به هیچ وجه قابل انکار نیستند.
به جز مریم و خانواده محترم ایشان، بسیاری از خانواده های دیگر نیز به سبب دادخواهی قتل بی رحمانه عزیزانشان مورد خشم مقامات گرفتند، برای مثال منصوره بهکیش یکی دیگر از بزرگ بانوانیست که به دلیل دادخواهی قتل ۶ خواهر و برادر خود بارها احضار و بازداشت شده و اخیراً حکم سنگین زندان برایشان صادر شده است.
شهناز اکملی که به سبب دادخواهی قتل فرزندش مصطفی کریم بیگی بازداشت و محکوم به حبس شدند. فاطمه مثنی که به دلیل دادخواهی قتل سه برادر و همسر یکی از برادرانش، اکنون همراه با همسرش حسن صادقی در زندان به سر می‌برند.
اما کشته شدگان این حکومت ۴۰ ساله به این چند خانواده ختم نمی‌شود اینان تنها بخش کوچکی از تاریخ هستند.
سال گذشته نیز در ۱۲ مرداد ۹۵ بود که ۲۵ زندانی کرد به زور و با شکنجه و ضرب و شتم راهی چوبه دار و دسته جمعی اعدام شدند.
به خانواده تعدادی از آنان قبری نشان دادند که به ظاهر محل دفن این عزیزان بود اما هنگامی که خانواده شهرام احمدی جهت گذاشتن سنگ قبر به بخش ثبت قبرستان مراجعه کردند به آنها گفته شد که این قبور خالی است و در قبرستان ثبت نشده است.
بسیاری از سیاست‌های حال حاضر “ج.ا.ا” یادآور دوره هیتلر و نازی هاست که یهودیان را بلاگردان خود می پنداشتند، و حال کردها و سنی‌ها، مجاهدین و فدائیان، بهائیان و فعالان مدنی بلاگردان “ج.ا.ا” شدند.
دروغ نامیدن گزارشات نقض حقوق بشر، زیرپا گذاشتن معاهدات، دروغ های بزرگ و فریب دادن مردم از طریق رسانه‌ها و روزنامه‌ها مصادره اموال زندانیان یا به خود به قول عصر هیتلری عناصر نامطلوب کردن جیب “ژن‌های برتر” کشتار دهه ۶۰ قتل‌های دسته جمعی، گورهای دسته جمعی، هیئت ۳ نفره مرگ و صف‌های چپ و راست و قضاوت تنها با اشاره یک انگشت سپاه و بسیج و سرویس های جاسوسی و… همگی شبیه به سیاست های هیتلر و نازی هاست!
باشد که تک تک عزیزان آسیب دیده در برابر این ظلم ها قد علم کنند و برگ برگ تاریخ این سرزمین را با دادخواهی شان به ثبت برسانند.
در پایان از فعالان حقوق بشر که با تمام وجود صدای مریم اکبری ها و خانواده شان و دیگر آزادیخواهان و جان باختگان این راه بودند کمال تشکر و قدردانی را دارم و همچنین از سرکارخانم عاصمه جهانگیر که صدای این عزیزان و ما زندانیان سیاسی و عقیدتی در سازمان ملل شده‌اند.
درست است کسانی که کشته یا اعدام شدند هرگز زنده نمی شوند، درست است که هیچ چیز سالهای زندان زندانیان را جبران نمی کند اما فراموش نکردن آنان، توجه به وضعیت آنها و صدای تک تک آنان بودن، باعث برپایی عدالت و سعادت بشری و ثبت تاریخ و همچنین دلگرمی کسانی که سالها به طریقی مورد ظلم قرار گرفته‌اند خواهد شد و ما همچنان امید داریم به روزهای روشن.

۱۳۹۶ آبان ۲۷, شنبه

16 ساعت وحشتناک یک زن زیر آوار

16 ساعت وحشتناک یک زن زیر آوار

مرد جوان فریاد زد: «زنده است!» نیروهای امدادی به سمت صدا رفتند. مرد جوان با اشک اسم همسرش را صدا می‌زد و حالا دیگر فریادهایش پاسخ داشت. همسرش هم او را صدا می‌زد.
16 ساعت وحشتناک یک زن زیر آوار
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، روزنامه شهروند نوشت: «١٦ساعت گذشته بود. هنوز نتوانسته بود همسرش را پیدا کند. فریادزنان، اسم همسرش را صدا می‌زد. اجازه نمی‌داد کسی بولدوزر را روشن کند. امید داشت به زنده‌ بودن همسرش. با صدای بلند می‌گفت: «فرانک باردار است. باید نجاتش بدهیم.» نیروهای هلال‌احمر و ارتش همگی با هم بسیج شده بودند تا شاید بتوانند این زن باردار را در میان آوار پیدا کنند. کم‌کم امیدها ناامید شد. هیچ‌کس هیچ صدایی از میان آوار نمی‌شنید. نیروهای امدادی و مردم تقریبا مطمئن شده بودند که زن جوان در میان این همه خاک جان باخته است. مگر می‌شود کسی در این ویرانه جا مانده باشد و نفس بکشد. آن هم بعد از این همه ساعت. بنابراین عملیات آواربرداری با روشن‌ شدن بولدوزر آغاز شد. مرد جوان اما دست‌بردار نبود. باز هم در میان خاک‌ها به دنبال همسرش می‌گشت. چند ثانیه مانده بود تا شروع عملیات که ناگهان صدایی از میان خاک‌ها شنیده شد. مرد جوان فریاد زد: «زنده است!» نیروهای امدادی به سمت صدا رفتند. مرد جوان با اشک اسم همسرش را صدا می‌زد و حالا دیگر فریادهایش پاسخ داشت. همسرش هم او را صدا می‌زد. در نهایت فرانک ٢٤ساله زیر خروارها خاک پیدا شد. او را بیرون آوردند و به بیمارستان منتقل کردند. معجزه اصلی این‌ جا بود که این زن بعد از ١٦ساعت هم خودش و هم فرزندش سالم بودند. 

١٦ ساعت وحشتناک
فرانک صحیح و سالم در کنار شوهرش نشسته است. او هم مرتب خدا را شکر می‌کند. باورش نمی‌شود که زنده مانده است. هر کس او را ببیند، باور نمی‌کند که چندین ساعت زیر آوار بوده و خروار خاک رویش ریخته است. فرانک هم از ١٦ساعت ترس و دلهره‌اش در زیر خاک می‌گوید. 

چی شد که زیر آوار جا ماندی؟
وقتی زلزله آمد، من داخل خانه نشسته بودم و تلویزیون نگاه می‌کردم. مادرشوهر و خواهرشوهرم به میهمانی رفته بودند. خانه عمویم بودند. شوهرم هم پیش از یکی از دوستانش در پارک رفته بود تا کاری انجام دهد. پدرشوهرم هم داخل حیاط بود. ناگهان خانه لرزید. پدرشوهرم توانست فرار کند ولی من تا آمدم فرار کنم، ناگهان خانه ترک برداشت. کنار چارچوب در رفتم. می‌خواستم بروم بیرون که ناگهان پاره آجری به سرم خورد و روی زمین افتادم. دیگر خانه خراب شده بود و راه فراری نبود. گیر افتادم در میان خاک‌ها و سنگ‌ها. 

به هوش بودی؟
تمام مدتی که آن زیر بودم، به هوش بودم. همه صداها را می‌شنیدم. حتی صدای شوهرم را هم می‌شنیدم که مرتب فریاد می‌زد و اسمم را صدا می‌کرد. 

تو چه کار می‌کردی؟
من هم فریاد می‌زدم. کمک می‌خواستم. شوهرم را صدا می‌زدم اما چون آوار زیاد بود، کسی صدایم را نمی‌شنید. خانه ما یک خانه دو طبقه است. تمام دو طبقه تخریب شده و روی سرم ریخته بود. از طرفی خانه دو طبقه همسایه هم روی خانه ما افتاده بود. برای همین خاک‌ها و سنگ‌ها زیاد بودند و صدایم شنیده نمی‌شد. 

می‌توانستی نفس بکشی؟
معجزه اصلی همین‌جا بود. من نه درد داشتم و نه راه نفسم بسته شده بود. می‌توانستم کاملا راحت نفس بکشم، حتی جایی از بدنم هم نشکسته بود که درد بکشم. فقط خیلی ترسیده بودم. از طرفی سرد بود و داشتم می‌لرزیدم. تمام بدنم از سرما و وحشت می‌لرزید. همه جا تاریک بود. نمی‌دانستم سرنوشتم چه می‌شود، حتی نمی‌توانم آن لحظات را توصیف کنم. 

اصلا بیهوش نشدی؟
نه بیهوش شدم و نه خوابم برد. تمام مدت ١٦ساعت بیدار و هوشیار بودم. صداها را هم می‌شنیدم. نیروهای ارتش و هلال‌احمر آمده بودند. به همراه شوهرم به دنبال من می‌گشتند اما صدایم به گوش آنها نمی‌رسید تا این‌ که شنیدم می‌خواهند بولدوزر را روشن کنند. تمام مدت ترسم از همان بولدوزر بود. با خودم می‌گفتم من زنده‌ام و به هوشم. اگر بولدوزر بندازند و من تکه‌تکه شوم، چه! 

از لحظه نجاتت بگو؟
بالاخره از آن چه می‌ترسیدم، به سرم آمد. بولدوزر را روشن کردند. می‌شنیدم که می‌گفتند همسرت دیگر زنده نیست. کار آواربرداری را شروع کنید. فقط اسم خدا را صدا می‌زدم. دعا می‌کردم به خاطر بچه‌ام که شده، نجاتم دهند. هنوز نمی‌دانستم بچه‌ام سالم است یا نه ولی امید داشتم. صدای روشن‌شدن بولدوزر آمد. همزمان همچنان صدای شوهرم را می‌شنیدم. تمام شب را دست برنداشت. حاضر نمی‌شد تسلیم شود. مرتب صدایم می‌زد. درست وقتی که مرگ را جلوی چشمانم می‌دیدم، در یک لحظه صدای شوهرم را از نزدیک شنیدم. انگار همان‌جایی ایستاده بود که من دفن شده بودم. بلافاصله هر چه توان داشتم، فریاد زدم. بالاخره پیام صدایم را شنیدم. فریاد زد همسرم زنده است. نفس راحتی کشیدم. آمدند آوارها را کنار زدند و مرا بیرون آوردند. 

فرزندت سالم است؟
به بیمارستان رفتیم. هم فرزندم سالم است هم خودم. باورم نمی‌شد که حتی فرزندم را هم از دست نداده‌ام. با خودم می‌گفتم حتما او مرده است ولی ما همگی زنده‌ایم و سالمیم. از اعضای خانواده‌مان هم هیچ‌کس فوت نکرده است. 

شما هم درس می‌خوانی؟
بله. من دانشجوی رشته روانشناسی هستم. 

چند وقت بود در این خانه زندگی می‌کردید؟
من که سه‌ سال است. از وقتی که ازدواج کردم. ولی خانواده شوهرم چندین‌ سال است که در این خانه زندگی می‌کنند. ما هم رفت‌وآمد زیادی به این‌جا داشتیم. من و شوهرم با هم پسرعمو و دخترعمو هستیم. 

قصه یک معجزه
پیام حالا خیلی خوشحال است. با این‌ که خانه‌اش خراب شده و دیگر هیچ زندگی ندارد اما در میان جمعیت تقریبا تنها کسی است که خوشحالی در چشمانش موج می‌زند. هر از گاهی خدا را شکر می‌کند. به همسرش نگاه می‌کند و از خدا تشکر می‌کند. بعد از گذشت سه‌ روز همچنان باور ندارد که همسرش سالم در کنارش نشسته و همچنان فرزند کوچکشان را با خودش حمل می‌کند. پیام بر خلاف زلزله‌زدگان دیگر نمی‌گرید، می‌خندد. او جزییات قصه این معجزه را به «شهروند» توضیح می‌دهد: 

شما هنگام وقوع زلزله کجا بودید؟
من از خانه بیرون رفته بودم. در پارک پیش دوستانم بودم. فرانک در خانه با پدرم تنها بود. ناگهان زمین لرزید و چون من بیرون بودم، هیچ آسیبی ندیدم. 

بعد از زلزله چه کار کردید؟
بلافاصله به خانه رفتم. پدرم و همسرم تنها بودند. وقتی رسیدم شوکه شدم. خانه تبدیل به ویرانه شده بود. وحشتناک بود. جز خاک و سنگ و کلوخ چیز دیگری ندیدم. بلافاصله سراغ همسر و پدرم را گرفتم. پدرم همانجا روی زمین افتاده بود. کمی آسیب دیده بود ولی زنده بود. وقتی سراغ فرانک را گرفتم، پدرم گفت که او در خانه بود. بلافاصله دوروبر خانه‌مان را گشتم ولی اثری از همسرم نبود. هیچ‌کس او را ندیده بود. تا نیروهای امدادی برسند خودم دست به کار شدم و به دنبال همسرم گشتم ولی نه صدایی شنیدم و نه اثری از همسرم بود. 

چطور او را پیدا کردید؟
تمام شب را فریاد زدم. امیدم را از دست ندادم. انگار کسی درونم می‌گفت فرانک نمرده، زنده است. دیگر تمام مردم و نیروهای هلال‌احمر و ارتش هم پا به پای من به دنبال همسرم در میان آوار می‌گشتند اما هیچ صدایی شنیده نمی‌شد. هیچ اثری هم از فرانک نبود. تقریبا همه ناامید شدند. بولدوزر را روشن کردند و می‌خواستند کار آواربرداری را آغاز کنند. اگر بولدوزر را می‌زدند، دیگر باید با همسرم خداحافظی می‌کردم ولی نمی‌خواستم امیدم را از دست بدهم. از ته دل دعا کردم. خدا را صدا زدم. به او گفتم معجزه‌ای نشانم بده. همان لحظه یعنی چند ثانیه تا شروع آواربرداری به سمت آوار رفتم. در میان خاک‌ها بدون این‌که بدانم کجا می‌روم، جلو رفتم تا این‌که جایی ایستادم و باز هم همسرم را صدا زدم. از خدا خواستم که در آخرین لحظات معجزه‌اش را نشانم دهد. ناگهان صدایی شنیدم. صدای فرانک بود. انگار از ته چاه بود ولی مرا صدا می‌زد. با خوشحالی به نیروهای امدادی گفتم زنده است. همگی به سمت صدا رفتیم. همسرم آن زیر بود. او را پیدا کردیم و نجاتش دادیم. 

سالم بود؟
بله. معجزه شده بود. همسرم سالم‌ سالم بود. حرف می‌زد و به راحتی می‌توانست حرکت کند. باورم نمی‌شد. 

همسرت چندماهه باردار است؟
سه‌ماهه. بعد از این‌ که از آوار نجات پیدا کرد، او را به بیمارستان بردیم، حتی فرزندم هم سالم است. خدا آنها را به من برگرداند. من از ته دل دعا کردم و خدا هم صدایم را شنید. باور کنید این یک معجزه بود. کار انسان نبود. کار خدا بود. من که یک مرد هستم، نمی‌توانم در میان آن‌ همه آوار تاب بیاورم، آن‌ هم ١٦ساعت ولی همسر باردارم تحمل کرد و حالا در کنار من است. 

چند وقت بود که ازدواج کرده بودید؟
سه‌سال. من عاشق همسرم هستم و حالا که او زنده است، دیگر هیچ چیزی از خدا نمی‌خواهم. خانه‌ام ویران شده. سه‌ روز است که روی یک زیرانداز در سرما می‌خوابیم. هیچی نداریم ولی باز هم فقط خدا را شکر می‌کنم. خدا دنیای مرا به من بازگرداند. 

شغلتان چه بود؟
من لیسانس حقوق دارم، ولی بیکارم.فردا
image-agency
message

۱۳۹۶ آبان ۲۵, پنجشنبه

پنهان‌کاری‌های رژیم از ابعاد وخیم زلزله

پنهان‌کاری‌های رژیم از ابعاد وخیم زلزله

در هراس از خشم و نفرت عمومی از بی‌عملی، سوء مدیریت و بی‌تفاوتی رژیم آخوندی نسبت به جان و مال و اموال مردم زلزله‌زده، دولت آخوند روحانی به مانند سنوات قبلی ضمن شانه خالی کردن از کمک و یاری رساندن به بازماندگان، همچنان دست به پنهانکاری از ابعاد تلفات انسانی در این فاجعه میزند.

این وضعیت در حالی که بر اساس داده‌های قطره‌ای در رسانه‌های حکومتی تنها در کرمانشاه قریب ۱۲ هزار خانه ویران گردیده است؛ اما رسانه‌های دروغ پرداز رژیم همچنان از تلفات انسانی ناچیز سخن به میان می‌آورند. برای نمونه «بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی و وزارت بهداشت رژیم، تا ساعت ۲۱ امشب بوقت محلی زلزله کرمانشاه ۴۷۰ قربانی و بیش از ۷۱۵۰ مصدوم برجای گذاشته است».

آخوند روحانی نیز در یک حرکت صرفا تبلیغی ضمن سفر به استان کرمانشاه با ریختن آب پاک بر دستان مردم محروم و ستم دیده این خطه و به‌ویژه زلزله‌زدگان ضمن دادن وعده‌های سرخرمن اعلام کرد: «مردم خودشان خانه‌هایشان را بسازند».!
این وضعیت در حالی است که یاری رساندن در بسیاری از مناطق زلزله‌زده متوقف شده و بخش‌های بزرگی از روستاها و شهرهای آسیب دیده به حال خود رها شده‌اند. اظهارات بی‌شرمانه رئیس دولت «تدبیر و امید» مبنی بر مشارکت «دولتی‌ها و چه از نظامی‌ها از ارتش و سپاه و بسیج و هلال‌احمر و وزارت بهداشت،‌ وزارتخانه‌های کشور، راه و نیرو» برای یاری رساندن به زلزله‌زدگان در کردستان ایران و کرمانشاه به یقین چیزی به جر نمک پاشیدن بر زخم‌های مردم محروم این منطقه و بازماندگان داغدار نمی‌باشد.

این سخنان در حالی بیان می‌شود که خبرگزاری حکومتی فارس، وابسته به سپاه سرکوبگر پاسداران در خبری به‌نقل از استاندار رژیم در کرمانشاه نوشت:«کمبود آمبولانس، مهم‌ترین مشکل امدادرسانی به مجروحان زلزله غرب کشور است». دروغ‌های آخوند روحانی را شهردار حکومتی ازگله بدین سان ناخواسته افشاء نموده است. وی با تاکید بر: «تخریب ۸۰ درصدی شهر» گفت: دو شب است که بچه های یکساله و دو ساله و نیز افراد مسن در سرما می‌خوابند. تاکنون هیچ چادری برای ما نیامده است». (سایت حکومتی انتخاب ۲۳ آبان ۱۳۹۶)

همچنین در رابطه با دغلکاری های رژیم آخوندی، سایت مجاهدین خلق (۲۳ آبان ۱۳۹۶) در گزارشی از وضعیت بحرانی زلزله‌زدگان برخلاف سخنان آخوند روحانی، افشاء نمود که پیشتر «رئیس اورژانس رژیم از استقرار ۸۰۰ آمبولانس در مسیر گسیل گله‌های پاسدار و بسیجی برای دخالت در عراق تحت عنوان برگزاری مراسم اربعین خبر داده بود».

به موازات این واقعیات باید به کمک‌های بیدریغ هموطنان دردمند امان به زلزله‌زدگان اشاره نمود که به‌خوبی مبین واقعیتی بنام «همبستگی ملی» در ایران آخوند زده می‌باشد.

بر این اساس بسیاری از مردم به‌طور خودجوش و با برپایی کمیته‌های امدادرسانی، دست به تامین مالی، امکاناتی و حداقل نیازهای زخمی شدگان و بازماندگان این فاجعه زده‌اند. خانم مریم رجوی نیز در پیامی ضمن تسلیت به خانواده‌های داغدار، از مردم و و بویژه جوانان ایران خواست تا «برای نجات مردمی که زیر آوار مانده‌اند، برخیزند و به‌مصیبت‌زدگان این حادثه کمک کنند».

۱۳۹۶ آبان ۲۳, سه‌شنبه

دخترانی که معلم ورزش ندارند؛ '۱۰ سال صدای هیچ کس در نیامد . 

سلامت دانش آموزانحق نشر عکسMEHR
معاون رییس‌جمهوری ایران درباره وضعیت سلامت دانش‌آموزان دختر در مدرسه‌ها هشدار داده و به دلیل کم تحرکی آنان، آینده "وخیمی" را برای سلامتشان پیش‌بینی کرده است.
معصومه ابتکار در جلسه‌ای که با وزیر بهداشت داشت، گفت: "دختران مدرسه‌های ابتدایی ورزش نمی‌کنند، در کوچه نیز که نمی‌توانند بازی کنند، این وضعیت نگران‌کننده و آغازگر همه بیماری‌ها در میان دختران است."
او خبر داده که دانش‌آموزان کلاس‌های اول، دوم و سوم دبستان‌های دخترانه در ۱۰ سال گذشته معلم ورزش نداشته‌اند و "هیچ کس هم در کشور صدایش در نیامده است."
شاید اگر درس علوم، ریاضی و دینی بود، صداهای بیشتری شنیده می‌شد، اما با آنکه "عقل سالم در بدن سالم است"، ورزش برای بسیاری از خانواده‌ها اولویت اول نیست.

معلم ورزش نایاب است

معاون تربیت بدنی آموزش و پرورش تهران ابتدای سال جاری تحصیلی گفته بود که ۱۵۰۰ مربی ورزش در مدارس پایتخت مشغول کار هستند، اما مدرسه‌ها به ۸۰۰ معلم تربیت بدنی دیگر نیاز دارند و در این زمینه با کمبود مواجه هستند.
راهکار حسن محمدی، مسئول تربیت بدنی آموزش و پرورش تهران این است که به مدیران و برخی معلمان در دوره ابتدایی که مشغله کمتری دارند، آموزش بدهند تا خالی بودن کلاس‌های ورزش اینگونه "جبران" شود.
اما مربیان تربیت بدنی که ساعات ورزش کودکان را در مدرسه‌ها کافی نمی‌دانند، بعید است با این راهکار موافق باشند.
بر اساس تحقیق دانشگاهی که یکی از استادیاران دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۰ بر روی ۱۲۸ دانش آموز کلاس پنجم ابتدایی انجام داده بود، از نظر آمادگی جسمی تفاوتی معنادار میان دانش‌آموزانی وجود داشت که مربی متخصص ورزش و مربی غیرمتخصص داشتند.
در آن تحقیق دانشگاهی نتیجه گرفته شده بود که معلمان درس‌های دیگر که برای زنگ ورزش استفاده می شوند، به اندازه معلمان ورزش برای تقویت جسمی کودکان تخصص ندارند.
وضعیت مدرسه‌های دخترانه به گفته معصومه ابتکار، معاون حسن روحانی در امور زنان، به مراتب بدتر است.
مدرسه رازیحق نشر عکسRAZI

فقیر در حرکت

متخصصان طب فیزیک و توانبخشی در سال‌های گذشته درباره "فقر حرکتی" در زنان ایرانی هشدار داده‌اند.
فرزانه ترکان، یکی از متخصصان طب فیزیک، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری فارس می‌گوید که بسیاری از دختران اختلال جسمی و ضعف عضلات دارند. نداشتن تحرک و فعالیت بدنی در مدرسه و حرکات نادرست مانند حمل غلط کیف و قوزکردن عامل اصلی این معضلات است.
او با استناد به تحقیقات آموزش و پرورش ایران گفته است که ۴۶ درصد دانش‌آموزان دختر در این زمینه مشکل دارند. مشکلاتی که می‌تواند به درد ستون فقرات، کمردرد و بیماری‌های مزمن دیگر منجر شود.

کوتاه می‌شوند

نداشتن تحرک و در کنار آن تغذیه نادرست باعث شده که میانگین رشد قد و وزن دانش‌آموزان ایرانی مخصوصا دختران، نسبت به گذشته فاصله بیشتری با استانداردهای بین‌المللی داشته باشد.
بر اساس یک تحقیق که در دانشکده علوم پزشکی نیشابور انجام شده، قد و وزن "اکثر" دانش‌آموزان ابتدایی جنوب شهر مشهد که یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای ایران است، با منحنی وزن و قد در کشورهای صنعتی فاصله زیادی دارد.
بر اساس این تحقیق، میانگین قد دختران در هفت سالگی ۱۱۹ سانتی‌متر و در ۱۱ سالگی ۱۴۲ سانتی‌متر بوده است که به ترتیب ۴ و ۶ سانتی‌متر از دانش‌آموزان دختر در کشورهای صنعتی پایین‌تر است.
یافته‌ها درباره دانش‌آموزان جنوب شهر مشهد به سایر دانش‌آموزان ایرانی قابل تعمیم نیست، اما از نظر فقر و محرومیت فرهنگی، حاشیه جنوبی شهر مشهد با حومه بسیاری از شهرهای بزرگ دیگر ایران شباهت دارد.

سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است .

 سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است سازمان دیدبان حقوق بشر روز پنجشنبه در بیانیه‌ای از “تشدید سرکوب وکلا” در ایران خبر داد. این ساز...