۱۳۹۶ مهر ۸, شنبه

سی و یکمین سالروز تولد آرش صادقی، زندانی سیاسی بی‌صدای اوین

سی و یکمین سالروز تولد آرش صادقی، زندانی سیاسی بی‌صدای اوین



آرش صادقی، زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر، سی و یکمین سالروز تولد خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، هفتم مهرماه سالروز تولد آرش صادقی بود که در حال حاضر هفدهمین ماه از محکومیت نوزده ساله خود را در بند ۳۵۰ اوین محروم از رسیدگی درمانی سپری می‌کند.

آرش صادقی آبان ماه سال گذشته در اعتراض به نقض مکرر قانون در روندپرونده خود و گلرخ ایرایی و همچنین بازداشت همسرش دست به اعتصاب غذا زد.

مقامات قضایی، پس از ۷۲ روز اعتصاب غذای آرش صادقی و فشارهای بین‌المللی اعلام کردند که همسرش، گلرخ ایرایی، آزاد و خود او برای درمان به بیمارستان منتقل خواهد شد؛ بااین‌حال، علاوه بر عملی نشدن وعده درمان این زندانی سیاسی، همسر وی پس از ۱۹ روز آزادی موقت از سوی مأموران سپاه ثارالله مجدداً بازداشت شد.

آرش صادقی نزدیک به یک سال است که از رسیدگی درمانی محروم مانده و مقامات امنیتی از بستری شدن وی در بیمارستان خودداری می کنند؛ این اقدامات مسئولین و ضابطین سپاه در حالی صورت گرفته است که به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذای طولانی‌مدت، خطر مرگ این زندانی سیاسی را تهدید می‌کند.

آرش صادقی، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند. حکم آرش صادقی با احتساب چهار سال حبس در پرونده قبلی به ۱۹ حبس افزایش پیدا کرد و در خرداد ۹۵ اجرا گشت.

پیش‌تر نیز در جریان مراجعه مأموران امنیتی به خانه مادر آرش صادقی برای بازداشت پسرش در سال ۱۳۸۹، مأمورین با واردکردن ضربه‌ای به سر مادر وی باعث خونریزی مغزی شده که مادر این فعال دانشجویی پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان درگذشت. لازم به توضیح است، پزشک بیمارستان علت مرگ را ایست قلبی تشخص می‌دهد اما با گذشت چهار ماه پس از مرگ، پزشک قانونی علت مرگ را «اصابت سر به شی‌ء سخت» اعلام کرده است که باعث خونریزی داخلی و بعد ایست قلبی شده است.

تشکیل کمپین برای آزادی نرگس محمدی و آرش صادقی از سوی سازمان عفو بین‌الملل

تشکیل کمپین برای آزادی نرگس محمدی و آرش صادقی از سوی سازمان عفو بین‌الملل



عفو بین‌الملل از همگان دعوت کرده که با شرکت در یک کمپین به مقامات ایران خواستار آزادی نرگس محمدی و آرش صادقی شوند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، عفو بین‌الملل در اطلاعیه این کمپین گفته است: «با افزایش سرکوب توسط دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی، فضای تنفس برای فعالان حقوق بشر در ایران به سرعت تنگ‌تر می‌شود. با این وجود، فعالان ن مخالف اعدام، فعا ن حقوق زنان و حقوق اقلیتها، فعالان سندیکایی و بسیاری دیگر همچنان شجاعانه صدای اعتراض خود را بلند می‌کنند. عظم راسخ فعالان واکنش‌های شدیدی به همراه داشته است. آنها بعد از محاکمه‌های شدیداًغیرمنصفانه زندانی شده‌اند و در رسانه‌های حکومتی به آنها برچسب‌هاییهمچون معاندان حکومت و خائن زده شده است.»

سازمان عفو بین الملل از همگان خواسته، با شرکت در کمپین آزادی نرگس محمدی و آرش صادقی از محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، بخواهند که همه مدافعان حقوق بشری که صرفاً به خاطر استفاده مسالمت آمیز از حقوقشان زندانی شده‌اند را آزاد و تضمین کند از دستگاه کیفری به عنوان ابزاری برای هدف قرار دادن مدافعان حقوق بشری و سرکوب فعالیت‌های مسالمت آمیز آنها استفاده نشود.

عفو بین‌الملل همچنین اشاره کرده که «وضعیت نرگس محمدی و آرش صادقی تنها نوک کوه یخ سرکوب در ایران است. دهها مدافع حقوق بشر دیگر در کشور مورد آزار قرار گرفتهاند و با شکنجه و زندان رو به رو شدهاند، آنهم فقط به این دلیل که جسارت ایستادن در مقابل بیعدالتی را داشته اند.»

آرش صادقی، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند.

آرش صادقی پیش‌تر در پی بازداشت مجدد همسرش دست به اعتصاب غذا زده و بیش از هفتاد روز در اعتصاب غذا به سر برده اما مسئولان زندان و ارگان‌های امنیتی از ارائه خدمات پزشکی به وی امتناع می‌کنند.

این اقدامات مسئولین و ضابطین سپاه در حالی صورت می گیرد که به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذای طولانی‌مدت، خطر مرگ این زندانی سیاسی را تهدید می‌کند.

نرگس محمدی در سال ۱۳۸۹ به شش سال حبس به اتهام‌های تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی از طریق عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر محکوم شد اما به دلیل بیماری مغز و اعصاب در خردادماه سال ۱۳۹۲ از زندان به بیمارستان منتقل شد و پس از آن به دلیل شرایط جسمی که قادر به تحمل زندان نبود با قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

با این حال او مجدداً پس از ملاقاتش با خانم کاترین اشتون، مدیر مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اسفند ۱۳۹۲ مورد هجوم گروه‌های افراطی در رسانه‌ها قرار گرفت و پس از آن بارها برای بازجویی به وزارت اطلاعات احضار شد و پس از مدتی، ماموران او را در تاریخ ۱۵ اردبیهشت ۱۳۹۴ بدون ذکر دلیل مشخصی بازداشت و به زندان اوین منتقل کردند، بعدتر به او اعلام شد که برای اجرای حکم پرونده قبلیش (شش سال حبس) به زندان بازگشته است.

خانم محمدی به اتهامات تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و اتهام تشکیل و اداره گروه لگام (لغو گام به گام اعدام) در مهرماه ۱۳۹۵ به ۱۶ سال حبس محکوم شد که ۱۰ سال از این حکم بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی اجرا می‌شود. هنوز به شکایت او و وکلایش برای این حکم سنگین به دیوان عالی کشور پاسخی داده نشده است.

۱۳۹۶ مهر ۴, سه‌شنبه

افزایش دختران نوجوان سیگاری

افزایش دختران نوجوان سیگاری
آرمان- آرزو ضیایی: اطلاعات تازه‌ای که سخنگوی وزارت بهداشت ارائه کرده است، نشان می‌دهد سالانه ۵۰‌هزار نفر در ایران بر اثر مصرف دخانیات جان خود را از دست می‌دهند. گزارش اخیر ایرج حریرچی همچنین حاوی نکات جالب توجهی در مورد مصرف سیگار و قلیان در میان پسران و دختران است. او عنوان می‌کند تعداد پسران سیگاری کاهش و تعداد دخترانی که این ماده دخانی را استعمال می‌کنند، افزایش یافته است. نکته هشدار‌دهنده‌ای که در گزارش سخنگوی وزارت بهداشت وجود دارد، این است که آمار مصرف سیگار در دختران نوجوان از کمتر از یک‌درصد به ۱/۲‌درصد رسیده است. در سال‌های اخیر زنانه ‌شدن و همچنین کاهش سن ابتلا به آسیب‌ها از مواردی عنوان شده که می‌تواند بسیار تهدید‌کننده باشد.
مصرف دخانیات یکی از عوامل خطر مهم و افزایش‌دهنده بیماری‌ها در دنیاست. مصرف سیگار در بین زنان تابع الگویی پنهانی است و آمار نمی تواند بیانگر جمعیت واقعی مصرف‌کنندگان سیگار بین زنان باشد. با وجود این، مصرف سیگار در زنان رشد ملموس‌تری نسبت به مردان دارد. به‌طور کلی مصرف سیگار در جهان در حال زنانه شدن است، برای مثال اکنون در کشور های آلمان و اسکاتلند ‌درصد زنان سیگاری بیش از مردان است.
افزایش دختران و کاهش پسران سیگاری
سخنگوی وزارت‌ بهداشت در نشستی خبری درباره آمار مصرف سیگار و سایر مواد ‌دخانی در ایران و جهان با بیان اینکه آمار مصرف سیگار در دختران نوجوان از کمتر از یک‌درصد به 1/2‌درصد رسیده است، تصریح کرد: این آمار در پسران از 1/5 به 8/4درصد کاهش پیدا کرده است. با توجه به اینکه استعمال سیگار و قلیان در حوزه ورود به مصرف موادمخدر و رفتارهای پرخطر جنسی است، خانواده‌ها باید هوشیار باشند و بدانند که مصرف قلیان در کنار نوجوان‌ها چه ضربه‌ای می‌تواند به آنها وارد کند. در حال حاضر 6/6درصد دختران ۱۳ تا ۱۵ساله سابقه مصرف قلیان دارند که این رقم در پسران 1/11‌درصد اعلام شده است. برآورد شده است که سالانه بین ۴۰ تا ۵۰‌میلیارد نخ سیگار در کشور مصرف می‌شود که به‌دنبال آن سالانه ۱۰‌هزار‌میلیارد تومان از ثروت ملی نیز دود می‌شود. همچنین حدود ۲۰ تا ۳۰‌میلیارد تومان در سال صرف هزینه بهداشتی و سال‌های ازدست‌رفته عمر افراد سیگاری می‌شود. ایرج حریرچی شیوع مصرف دخانیات را در مردان 16/25 و در زنان چهار‌درصد اعلام و تاکید کرد: مصرف دخانیات در زنان رو به افزایش است. در پنج سال گذشته آمار مصرف دخانیات در ایران از 9/14 به 13/14رسیده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که مصرف روزانه سیگار در شش‌سال گذشته از 9/10 به 1/10درصد کاهش پیدا کرده است، اما مصرف ‌قلیان در حال افزایش است. او ادامه داد: مصرف دخانیات در روستاها 44/15‌درصد و در شهرها 62/17‌درصد گزارش شده است که نشان‌دهنده مصرف بالای دخانیات در روستاهاست. ایران متعهد شده است که تا سال۱۴۰۴ به‌دلیل آمار بالای بیماری‌های قلبی و عروقی، ۳۰‌درصد مصرف دخانیات را کاهش دهد، اما باید توجه کرد که مصرف سیگار در نوجوانان ۱۳ تا ۱۵‌ساله افزایش کمی داشته که عمده آن در دختران نوجوان بوده است. حریرچی گفت: سالانه هفت‌میلیون نفر در دنیا به‌دلیل مصرف دخانیات جان می‌بازند؛ یعنی هر شش ثانیه یک نفر. نیمی از مصرف‌کنندگان آن نیز به‌دلیل عوارض مستقیم و غیرمستقیم دخانیات جان خود را از دست می‌دهند. در ایران نیز سالیانه ۵۰‌هزار مورد مرگ ناشی از مصرف دخانیات ثبت می‌شود. همچنین ۵۰۰‌هزار مورد بستری در سال به ‌دلیل عوارض ناشی از دخانیات است. او افزود: مرگ ناشی از تصادفات، ایدز، سلاح‌های سرد و گرم، مخدر و الکل کمتر از مرگ ناشی از سیگار و سایر دخانیات است. مصرف دخانیات خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی و عروقی را تا 4/2 و ریوی را تا ۲۳برابر در مردان افزایش می‌دهد. سخنگوی وزارت بهداشت با بیان اینکه ۹۰‌درصد موارد ابتلا به سرطان ریه ناشی از مصرف سیگار است، ادامه داد: وزن کودکان متولدشده از مادران سیگاری ۲۰۰ تا ۳۰۰گرم کمتر از وزن نرمال نوزادان است. همچنین هر وعده مصرف قلیان معادل مصرف ۱۰۰ تا ۲۰۰نخ سیگار است. حضور در کنار کسی که قلیان می‌کشد مانند مصرف شش تا هشت نخ سیگار است. در کشور ما از ۷۹‌میلیون نفر، هشت‌میلیون نفر به‌نوعی مصرف‌کننده مواد دخانی محسوب می‌شوند؛ یعنی 13/14‌درصد از مردم مصرف‌کننده سیگار، قلیان، پیپ و سایر مواد دخانی هستند.
لزوم تغییر الگوهای تربیتی در خانه و مدرسه
رئیس انجمن آسیب‌شناسی اجتماعی ایران در گفت‌وگو با «آرمان» با اشاره به گرایش به مصرف‌ دخانیات در میان دختران نوجوان می‌گوید: تغییراتی در الگوپذیری‌های نسل نوجوان در سنین استقلال‌یابی آنها اتفاق افتاده است و الگوها به سمت الگوهایی خارج از فضای ‌خانواده منحرف شده است. کورش محمدی می‌افزاید: دانش‌آموزان برای کسب استقلال خود گاهی از الگوهایی خارج از فضای خانواده تبعیت می‌کنند. آنها فضای لازم را برای تامین شرایط روحی، روانی و اجتماعی استقلال خود پیدا نمی‌کنند، بنابراین دست به رفتارها و ناهنجاری‌هایی می‌زنند تا به خود و همسالان خود ثابت کنند انسان‌های مقتدری هستند. او تاکید‌ می‌کند: استعمال دخانیات ممکن است در آینده استقلال آنها را زیر سوال ببرد. در برهه‌ای نوجوانان تصمیم به اثبات خود می‌گیرند و از الگویی تبعیت می‌کنند که اتفاقا مخالف الگوهای محدودکننده خانواده آنهاست. از آن زمان ممکن است به سمت ناهنجاری‌هایی نیز کشانده شوند. یکی از این ناهنجاری‌ها مصرف سیگار است. البته شکل غالب این ناهنجاری‌ها در جامعه نیز مهم است. برای مثال الگوهایی که هیجان به‌دنبال دارند و با خود تعقیب و گریز، ترس، اکراه و اضطراب دارند یا الگوهایی که به‌نوعی شیوع آنها در جامعه زیاد است و دسترسی به آنها به آسانی در جامعه انجام می‌شود در گرایش‌های نوجوانان موثر هستند. باید گفت مجموعه‌ای از تغییرات الگوهای موجود در جامعه در استعمال دخانیات تاثیر دارد. او خاطرنشان می‌کند: تمام ویژگی‌های عنوان‌شده در سیگار وجود دارند. سیگار الگویی است که اضطراب را به ‌همراه دارد. نوجوانان از رفتارهای هیجانی که هیجان بیشتری دارند به میزان بیشتری تبعیت می‌کنند. این تبعیت به‌ویژه در دوران استقلال‌یابی نوجوانان بیشتر است. سیگار اضطراب و هیجان تولید می‌کند و نیاز به تعقیب و گریز و پنهانکاری دارد. سیگار کشیدن برای نوجوانان جذابیت‌های خاص خود را به ‌همراه دارد. محمدی در پاسخ به این سوال که برای پیشگیری از استعمال دخانیات توسط دختران نوجوان چه باید کرد، می‌گوید: اگر قصد ورود به بحث پیشگیری را داشته باشیم، حتما باید از سن پایه به پیشگیری اقدام کنیم و سن پایه برای افراد دوران پیش‌دبستانی آنهاست. الگوهای زندگی سالم و به‌دور از دخانیات باید در آن سنین تعریف شوند. دوران پیش‌دبستانی دوره‌ای مهم برای پیشگیری است، بنابراین در خانواده نیز نباید غفلت ورزید. در فضای محیط مدرسه و در خانواده باید برنامه‌های پیشگیرانه از مصرف دخانیات داشته باشیم. یکی از راه‌های پیشگیرانه دیده ‌شدن شخصیت کودکان و نوجوانان است. همچنین الگوهای منفی پیرامون آنها را باید دور کرد و الگوهای مخربی مانند مصرف سیگار مقابل چشمان آنها نباید اتفاق بیفتد. مهارت‌های لازم برای مقابله با بحران‌ها به‌ویژه مهارت‌های حل مساله و تصمیم‌گیری را باید به دانش‌آموزان آموخت. این آموزش‌ها نباید اجباری باشند و باید به آنها آموزش‌ها و الگوهای عملی داد. در خانواده باید الگوی مهارت‌آموزی پیاده شود تا فرزندان خانواده نیز از آن الگوها تبعیت کنند. او می‌افزاید: الگوی اضطراب، فشار، استرس و تهدید و ارعاب که امروز در خانواده و نظام تربیتی در مدارس وجود دارد بر دانش‌آموزان و فرزندان اثر مثبت و کارآمدی ندارد.

۱۳۹۶ مهر ۲, یکشنبه

مراجعه ۱۲ هزار و ۱۵۹ زن تهرانی به دلیل نزاع به مراکز پزشکی قانونی

۱۳۹۶ شهریور ۳۰, پنجشنبه

اجرای حکم شلاق لیلا بیات

حصار نيوز: اجرای حکم شلاق یک پناهجو پس از استرداد به ایران
به گزارش حصار، كانون حمايت از فعالان سياسى و عقيدتى: حکم حد شلاق در باره یک پناهجوی ایرانی پس از بازگشت به ایران به اجرا در آمد.
این پناهچو که لیلا بیات نام دارد پس از آنکه پرونده پناهندگی اش در کشور نروژ رد شد به ایران بازگشت و حکم حد وی که ۸۰ ضربه شلاق بود به اجرا در آمد.
براساس گزارش “سازمان حقوق بشر ايران” ماجرای شلاق خوردن این پناهجو به شرح زیر میباشد:
“سه شنبه۲۸ شهریور ماه ۱۳۹۶حکم حد۸۰ ضربه شلاق “لیلا بیات” که دولت نروژ ماه مارس اورابه ایران دیپورت کرده بود در تهران به اجرا در آمد.
دولت نروژ در تمام طول بررسی پرونده وی حاضر به پذیرش مدارک وی مبنی بر محکومیتش به این مجازات غیر انسانی نشد.
محمود امیری‌مقدم، سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در این خصوص گفت: “این مایه تأسف است که مقامات کشوری مثل نروژ، که به خاطر احترام به حقوق بشر و به‌ویژه حقوق زنان در دنیا شهرت دارد، حاضر به پناه دادن به زنی که ازحکم شلاق در ایران فرار کرده نشدند و او را دوباره به ایران بازگرداندند.
در این پرونده مقامات نروژ وظیفه انسانی و حقوقی خود را به خوبی انجام ندادند و در بهترین وجه، بدون اطمینان کامل از اینکه لیلا در صورت بازگشت به ایران مورد رفتار غیر انسانی قرار نمی‌گیرد، او را به ایران فرستادند.
شواهد زیادی وجود داشت که حکم شلاق لیلا واقعی بوده ولی مقامات نروژ توجهی به این شواهد نکردند.
مسولیت نخست حکم غیر انسانی ۸۰ ضربه شلاق که در مورد لیلا اجرا شد بر عهده حکومت ایران است.
ولی مقامات نروژ هم می‌بایستی سهم خود را در مسئولیت قبول کنند و در قبال آن پاسخگو باشند.
” بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، ساعت یک بعد از ظهر سه‌شنبه ۲۸ شهریور ماه حکم ۸۰ ضربه شلاق “لیلا بیات” در شعبه ۳ اجرای احکام دادسرای ارشاد به اجرا درآمد.
وی سال ۱۳۸۶ به همراه سه تن از دوستانش به دلیل شرب خمر بازداشت و در نهایت در دادسرای ارشاد ناحیه ۲۱ به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شده بودند.
لیلا بیات و دوستانش که هرکدام با هفت میلیون تومان وثیقه آزاد شده بودند تا دو سال و نیم تلاش کردند که حکم صادره را تغییر دهند و پس از نا امید شدن از این امر، لیلا به همراه پسر ۵ ساله‌اش به کشور نروژ مهاجرت می‌کند و آنجا تقاضای پناهندگی خود را مطرح می‌کند،
اما پرونده پناهجویی وی بارها توسط مقامات اداره مهاجرت نروژ رد می‌شود.
ليلا بیات در نهایت ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ از پسر خود که اکنون ۱۳ سال دارد جدا شده و به ایران بازگردانده می‌شود و از آن تاریخ مجدداً برای متوقف کردن حکم شلاق تلاش می‌کند ولی بجایی نمی‌رسد و در نهایت این حکم غیر انسانی در مورد اوبه اجرا درمیاید.
لیلا در خصوص پرونده‌اش به سازمان حقوق بشر ایران گفت: “من عیناً مشکلم را به آنها گفتم ولی دولت نروژ ۷ بار به پرونده من راى منفی داد و مدارکی که ارائه کردم را قبول نکرد. آنها می‌گفتند حکم دادگاه، حکم جلب، گواهی وکیل و هرچه من از ایران به ایشان ارائه می‌کردم ساختگی است و کیس من دروغ است. می‌گفتند کارشناس ما در سفارت نروژ در ایران مدارک من را بررسی کرده و گفته چنین حکمی در ایران اجرا نمی‌شود. در نهایت هم به من حكم دو سال ترک خاک کل اروپا را دادند و من را از پسر سیزده ساله‌ام جدا کردند و به ایران دیپورت کردند.
 وی همچنین گفت: “من قبل از اینکه به ایران برگردم و حکمم اجرا شود خیلی خشمگین بودم که چرا باید این اتفاقات بیافتد و من از مملکت خودم فراری باشم. ولی اکنون بیشتر از دست دولت نروژ عصبانی هستم. اینجا قانونی داشت که ما به خاطر رعایت نکردن آن محکوم شدیم، ولی من به دولت نروژ پناه آورده بودم و فکر می‌کردم می‌توانم آنجا در امنيت زندگي كنم.”

۱۳۹۶ شهریور ۲۹, چهارشنبه

متهم به قتل آتنا اصلانی در ملا عام اعدام‌شد

۱۳۹۶ شهریور ۲۷, دوشنبه

80 درصد از زنان سرپرست خانوار بیکارند .

انوشیروان محسنی بند پی، رئیس سازمان بهزیستی کشور در این همایش با اشاره به اینکه خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در شکل‌گیری و شخصیت‌سازی فرزندان نقش اساسی دارد، گفت: اگر بتوانیم ساختار و راهبردها را در یک حاکمیت در 4 محور فرصت‌ها، چالش‌ها، توانمند‌سازی و... بدرستی تبیین کنیم موفق خواهیم بود.
به گزارش «ایران»، وی با بیان اینکه برای انجام هر کاری نیاز به پیوست خانواده است، افزود: درست است که ساختار لازم است ولی راهبرد‌ها نقشی مهم و اساسی در توانمند‌سازی خانواده دارد.
به گفته محسنی، براساس سرشماری سال 95، از 21 میلیون خانواری که وجود دارد 88 درصد از این تعداد مردها سرپرست خانوار هستند و 12 درصد زنان سرپرست خانوارند که از این تعداد 7.3 درصد به دلیل فوت همسر، 2.2 درصد به‌دلیل طلاق و مابقی به‌دلیل از کارافتادگی مطلق همسر، سرپرست خانوار شدند. رئیس سازمان بهزیستی در ادامه بیان داشت: اگر این آمار را با 10سال گذشته مقایسه کنیم 9 دهم درصد مربوط به زنانی بود که به‌دلیل طلاق سرپرست خانوار شدند که می‌تواند به‌عنوان زنگ خطر باشد.البته 47درصد از طلاق‌ها در 5 سال اول زندگی رخ می‌دهد.
وی خاطرنشان کرد: امروز ما با زنان جوانی روبه‌رو هستیم که به دلایل مختلف از همسر خود جدا شدند و اکنون به‌عنوان زن سرپرست خانوار هستند که 80 درصد از این زنان شغل ندارند.از این‌رو باید چند کار استراتژیک را در دستور کار قرار دهیم.
وی به کارگروه ملی شورای عالی اجتماعی اشاره کرد و گفت: پیشگیری از وقوع طلاق و کاهش آن با راه‌اندازی ثبت الکترونیکی طلاق، مشاوره قبل از طلاق و خط 1480 از جمله برنامه‌های ما بوده است.به طوری که با راه‌اندازی ثبت الکترونیکی در مشهد 8.3 درصد از طلاق‌ها کاهش یافت.
وی همچنین به بیمه اجتماعی زنان سرپرست خانوار، توانمند‌سازی زنان که به‌عنوان حلقه مفقود شده در همه ارگان‌ها تلقی می‌شود اشاره کرد و افزود: نظام مراقبت‌های اجتماعی دانش‌آموزان در دستور کار ماست. همچنین طرح توانمند‌سازی خانواده و تهیه بانک اقتصادی برای رصد اطلاعات به روز افراد از دیگر برنامه‌های بهزیستی بوده است. وی خاطرنشان کرد: اگر به‌دنبال ارتقای سرمایه و اعتماد اجتماعی هستیم باید به نیمی از جمعیت کشور که شکننده هستند توجه کرد. محسنی با افتتاح سامانه فرزندخواندگی گفت: با افتتاح این سامانه نیازی به مراجعه مکرر خانواده‌های متقاضی به بهزیستی یا صرف هزینه و زمان طولانی نیست و امکان گزارش دهی و دستیابی به سوابق خانواده‌های متقاضی فراهم می‌شود. به گفته وی، این سامانه به‌صورت پایلوت در تهران و در آینده در سراسر کشور اجرایی خواهد شد.
توانمند‌سازی با رویکرد ملی
حبیب‌الله مسعودی فرید معاون اجتماعی سازمان بهزیستی نیز در این همایش با اشاره به اجرایی شدن «طرح پیمایش ملی خانواده» از یک سال گذشته گفت: در این طرح ازوضعیت اجتماعی و سبک‌های فرزند پروری خانواده‌ها نمونه‌گیری می‌شود تا برنامه‌های لازم تدوین شود. وی افزود: باید رویکرد ما رویکرد تلفیقی باشد.سیاست اصلی بهزیستی در حوزه خانواده و جامعه هدف توانمند‌سازی است که معتقدیم باید به‌عنوان رویکرد ملی باشد.
به گفته فرید، ما باید یک چرخش اساسی در رویکرد توانمند‌سازی داشته باشیم و نقش دولت‌ها در این زمینه مهم است.
وی بیان داشت: توانمند‌سازی باید همه جانبه باشد نه یک جانبه.
معاون اجتماعی بهزیستی بیان داشت: سال گذشته از 180 هزار خانوار زن سرپرست خانوار، 17 هزار خانوار از چرخه حمایت مستقیم خارج شدند.
وی در ادامه به تقسیم کار ملی اشاره کرد و گفت: یکی از 18 کارگروه مشخص شده، زنان سرپرست خانوار هستند که برای هر گروه از آنها سیاست‌های جداگانه در نظر گرفته‌ایم که امیدواریم در هفته آینده به شورای عالی کشور ارجاع دهیم.
وی همچنین افزود: ماده 80 برنامه ششم توسعه به سند توانمند‌سازی خانواده اختصاص دارد که قرار است تدوین شود.


ازدواج ۳۷ هزار دختر زیر ۱۵ سال در یکسال

ازدواج ۳۷ هزار دختر زیر ۱۵ سال در یکسال


در ازدواج زودهنگام عواملی همچون قدرت، سنت، هنجارهای اجتماعی و کم‌سوادی دخیل هستند که باید با بررسی هر یک از آنها اقداماتی را در نظر گرفت تا نرخ ازدواج کودکان در ایران کاهش یابد. از سوی دیگر بسیاری از این ازدواج‌ها در روستاهای کوچک و مناطق حاشیه‌ای به‌طور رسمی ثبت نمی‌شوند. تحقیقات نشان داده که ٢٧‌‌درصد قربانیان ازدواج زودهنگام، در سال اول تحصیل هستند و در ۴۵ درصد، ازدواج دلیل عمده ترک مدرسه بوده تا این افراد بتوانند کار خانه‌داری و وظایف بچه‌داری را انجام دهند. اغلب آنها فقط تحصیلات ابتدایی دارند. درضمن ازدواج کودکان، سلامت جنسی و باروری دختران خردسال را بیش از دیگر مسائل تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد، چون جسم دختربچه‌ها ازنظر فیزیکی شرایط مناسبی برای زایمان ندارد و دختر به‌اندازه کافی بالغ نبوده و در نتیجه هم سلامت مادر و هم سلامت فرزند به خطر می‌افتد. ازدواج کودکان نه‌تنها سلامت مادر، بلکه سلامت نسل بعد را هم به خطر می‌اندازد. آنچه در ادامه می‌خوانید، نظرات ناهید تاج‌الدین، عضو فراکسیون زنان مجلس، در گفت‌و‌گو با روزنامه «آرمان» درباره ازدواج زودهنگام است.

سن ازدواج زودهنگام دختران در کشور چندسالگی تعریف شده است ؟

بر اساس برخی آمارها گفته می‌شود 17‌درصد دختران ایرانی زیر 18سال ازدواج می‌کنند که بخش عمده آنها در سنین 15 تا 18سالگی قرار دارند و بخش کمتری از آنها هم زیر 15سال سن دارند. بنابراین به‌طور میانگین سن ازدواج زودهنگام دختران بین 16 تا 17سالگی است، اما برابر آمار سازمان ثبت احوال کشور تنها در سال94 بالغ بر 37‌هزار دختر زیر 15سال ازدواج کرده‌اند که این نشان می‌دهد ازدواج‌های زیر 13سال نیز در کشور رقم قابل ملاحظه‌ای دارد.

برخی از کارشناسان بر این باورند که مساله ازدواج زودهنگام در چندسال اخیر شدت یافته است؛ عوامل آن چیست؟

هنوز نمی‌توان ‌قضاوتی درباره شتاب‌گرفتن این مساله اجتماعی در کشور داشت و باید با دقت بیشتر آن را رصد کرد. بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران میزان ازدواج دختران 15 تا 19ساله در شهرها 5/18‌درصد و در روستاها 5/28‌درصد است. ازدواج زودهنگام اغلب در روستاها اتفاق می‌افتد و باید آن را ریشه‌یابی کرد. بیشتر اوقات ریشه چنین ازدواج‌هایی علاوه بر مساله فرهنگی، مساله اقتصادی است، چون در شهرها مساله اقتصادی پررنگ‌تر است. اگر در روستاها مسائل فرهنگی منجر به چنین ازدواج‌هایی می‌شود، طبیعتا در شهرها مسائل اقتصادی بستر پیدایش این گونه ازدواج‌هاست. والدین فقیر اغلب بر این باورند که ازدواج عامل محافظت و حمایت از دخترشان است. درضمن با این اقدام هم از بار هزینه خانوار کاسته شده و هم ازدواج دختر با یک مرد مسن می‌تواند وضعیت اقتصادی او و حتی خانواده را بهبود بخشد. در برخی موارد کودکان جای پول با طلبکار مبادله می‌شوند و در مواردی نیز رضایت به ازدواج کودکان برای حفظ شرف و آبروی خانوادگی است. به‌هرحال، بنده معتقدم بستر پیدایش این ازدواج‌ها در بسیاری از موارد آسیب‌های اجتماعی است؛ یعنی ما به‌تبع افزایش آسیب‌های اجتماعی شاهد افزایش این ازدواج‌ها به‌ویژه در شهرها هستیم. اغلب این ازدواج‌ها نیز متوجه دختران حاشیه‌نشین است. ازدواج برای این دختران به‌نوعی فرار از فلاکت محسوب می‌شود. اغلب این دختران تا سنین 10 -13سالگی جزو کودکان‌کار و خیابان هستند و پس از آن با توجه به محدودیت‌هایی که برای کار دارند و از طرف دیگر، خروج آنها از چرخه درآمدزایی برای خانواده، ناگزیر باید ازدواج کنند، چون سن آنها مقتضای کار خیابانی را ندارد و در صورت کار خیابانی آسیب‌های اجتماعی دیگر به سراغ آنها می‌آید. در این شرایط حضور آنها در خانه برای خانواده هزینه به‌دنبال دارد. بنابراین بسیاری از دختران حاشیه‌نشین پس از پایان عمرشان به‌عنوان کودک کار و خیابان، درست زمانی که عمر این نهاد شغلی یعنی «کودک کار» برای آنها به‌سر می‌آید، باید جذب نهاد خانواده شده و تن به ازدواج دهند، چرا که از چرخه تولید در خانواده خود خارج و وارد چرخه مصرف شده‌اند.

در لایحه حمایت از کودکان در این زمینه چه راهکارهای ارائه شده است؟

این لایحه تا پایان سال جاری در کمیسیون قضائی مجلس نهایی می‌شود، اما تصویب آن در سال 97 انجام می‌شود. لایحه قبل تعاریفی همچون سوءرفتار، بهره‌کشی، معامله، فحشا، ابتذال، هرزه‌نگاری و نیز وضعیت مخاطره‌آمیز را درباره کودکان مورد توجه قرار داده بود، اما در این لایحه موارد بیشتری در نظر گرفته شده است. نظام حقوقی ایران از آغاز دوره قانونگذاری رویه واحدی در برابر ازدواج زودرس نداشته و این کثرت رویه ناشی از برخی تعارض‌ها بوده است، چنان‌که نخستین‌بار در ماده 1041 قانون‌مدنی مصوب 1313 آمده است: «نکاح اناث قبل از رسیدن به سن 15سال تمام و نکاح ذکور قبل از رسیدن به سن 18سال تمام ممنوع است.» پس از انقلاب به‌دلیل مغایرت ماده 1041 با موازین شرع این قانون اصلاح و نکاح قبل از سن بلوغ ممنوع شد. پس از آن مجددا در سال 70 تبصره ماده 1041 اصلاح شد و عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی و به‌شرط رعایت مصلحت مولی‌علیه صحیح دانسته شد. طرح اصلاح ماده 1041 در سال 81 مجددا تقدیم مجلس شد و برای نکاح 14سال تمام شمسی برای دختر و 17سال برای پسر معین شد. همچنین سازمان ملی جوانان در سال 86 ازدواج بیش از 24‌هزار دختر زیر 14سال را تایید کرد.

آیا برای تکمیل دوره تحصیلات، دست‌کم تا حد دیپلم، برای کودکانی که قربانی ازدواج زودهنگام هستند، از سوی قانون الزاماتی وجود ندارد؟

این ازدواج‌ها در بسیاری از موارد منجر به زایمان زودرس و سقط‌جنین و افسردگی‌های ناشی از آن می‌شود. ازدواج زودهنگام نوجوان را از خانواده، همسالان و روند طبیعی جامعه جدا کرده و این جدایی موجب اختلال در جامعه‌پذیری آنها می‌شود. این افراد احساس طردشدگی از خانواده و زائدبودن می‌کنند و فاصله‌ آنها از خانواده برایشان آزاردهنده است. درضمن آنها آمادگی عاطفی ورود به مرحله جدید زندگی را نداشته و هنوز در حالی که خود باید مراقبت عاطفی شوند، تبدیل به مراقب عاطفی می‌شوند. یکی دیگر از پیامدهای ازدواج زودهنگام نیز افزایش خشونت خانگی است. به‌هرحال دخترانی که در سنین پایین ازدواج می‌کنند، طبیعتا از مهارت‌های اندک برای برقراری ارتباط موثر با همسر، کنترل خشم و استرس برخوردار هستند. ممکن است این ناتوانی آنها موجب شود همسرانشان به فکر کنترل بیشتر آنها بیفتند. این‌گونه رفتارها آسیب‌های فیزیکی و روانی بیشتری را نسبت به ازدواج‌های بهنگام در پی دارد.

۱۳۹۶ شهریور ۲۶, یکشنبه

زنان بیشتر در مسائل اجتماعی مشارکت دارند/ برابری یا عدالت جنسیتی

زنان بیشتر در مسائل اجتماعی مشارکت دارند/ برابری یا عدالت جنسیتی

معصومه اسمعیلی دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی در برنامه زاویه گفت: زنان به دلیل سه خصوصیت تولید، تداوم، و تجلی بیشتر در مسایل اجتماعی مشارکت دارند.
به گزارش خبرنگار مهر، زاویه در برنامۀ این هفتۀ خود برای اولین بار چالش‌های موجود در حوزۀ زنان را موضوع بحث و بررسی قرار داده است.

در این برنامه، معصومه اسمعیلی (دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی و رییس انجمن علمی مشاورۀ ایران) و زهرا نژاد بهرام (عضو شورای شهر تهران) حضور داشتند.

صلواتی مجری کارشناس برنامه ابتدا خطاب به نژادبهرام گفت: شما در حوزۀ زنان فعّال بوده‌اید و کتاب و مقاله هم نوشته‌اید. اخیراً رییس جمهور دستور دادند احراز پست‌های اجرایی توسط زنان به ۳۰درصد افزایش یابد. در کشورهای توسعه یافته این مشارکت ۴۰درصد است اما در ایران اینگونه نیست! اما سوال اینکه آیا این رشد اشتغال و احراز پست‌های اجرایی توسط زنان نشانۀ خوبی است؟ نشانۀ پیشرفت است؟ یا دور شدن از سنّت‌های اصیل و گم کردن راه؟ نظر شما چیست؟

نژادبهرام پاسخ خود را اینگونه آغاز کرد که موضوع و مسائل زنان را باید بسته‌ای دید از موارد متعدّد که یکی از آنها اشتغال و دسترسی به قدرت و مدیریت ارشد در جامعه است. مدیریت ارشد فقط تنها ملاک بحث زنان نیست و دسترسی به قدرت فرصتی است که می‌تواند فرصت‌های برابر برای دسترسی زنان را فراهم کند. وقتی فرصت‌های برابر برای افراد جامعه ایجاد کنید و تبعیضی قائل نباشید و شاخص‌ها انسانی باشند گامی به سمت عدالت خواهد بود. از سوی دیگر، وقتی زنان در جایگاه اجرا قرار بگیرند می‌توانند از زاویۀ دیگری به مسائل معتنابه نگاه کنند.

او سپس ادامه داد: نگاه کنید به مجلسی که همۀ ۲۹۰ نفر آن آقا باشند و مثلاً می‌خواهند دربارۀ حقوق زنان مثلآً حضانت فرزندان صحبت کنند یا چیزهای دیگر، طبیعتاً اگر زنان به این جایگاه دسترسی نداشته باشند این مشکلات به شکل صحیح حل نخواهد شد. بنابراین اگر زنان در پست تصمیم گیری قرار بگیرند علاوه بر طی کردن مسیر عدالت توسط جامعه، می‌توانند در مسئلۀ تصمیم‌گیری به تمام مسائل جامعه نگاه بکنند. مثل انداختن نورافکن روی گوی که فقط بخشی از آن روشن شود و حضور زنان در عرصۀ تصمیم گیری باعث روشن شدن تمام گوی می‌شود.

سپس صلواتی اسمعیلی را مخاطب قرار داد و گفت: خانم نژاد بهرام از دو مؤلفۀ عدالت و فرصت‌های برابر در امر مناصب بالای زنان سخن گفتند. نظر شما چیست؟

اسمعیلی پاسخ داد:  از خود سوال متعجبم که آیا زنان باید در قدرت باشند یا نه؟ اینها برمی‌گردد به برخی پیش فرض‌ها. برخی مطالب سرمقاله و سوال شما برایم تعجب‌آور بود و باید دید پیش فرض ما چیست که اینگونه سوالات مطرح می‌شود! پیش فرض این است که زنان تاکنون در جایگاه مناسب خود نبودند و پست نداشتند و حالا می‌خواهیم به آنها پست و مقام بدهیم.

طبق تحقیقی برای یک پایان نامه نتایج جالبی به دست آمد. ما فکر می‌کردیم زنان در قبل از انقلاب کمتر اشتغال داشتند و در مواضع تصمیم گیری نبودند و بعد از انقلاب کم‌کم این رشد و پیشرفت ایجاد شد و موقعیت به آنها داده شد. اما طبق این پژوهش زن‌های ما در قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی از نظر اشتغال و نقشی که داشتند وضعیت چندان متفاوتی نداشتند و شاید این تعجب‌آور باشد که اینطور نیست که مثلاً الان زنها بهتر هستند و در گذشته اینطور نبوده و حقوق نداشتند! در حالیکه زن و مرد هر دو انسان هستند و نباید این پیش فرض را داشته باشیم که بعضی انسان‌ها با بعضی  فرق دارند و آن انسان‌ها که مظلوم هستند بیشتر زنان هستند و بیشتر حقوقشان ضایع شده و گروهی هم که حق اینها را ضایع کرده‌اند مردان بوده‌اند. این پیش فرض خودبخود یعنی موجود زن باید مورد حمایت باشد در مقابل مردان و خود این یعنی اساس خانواده و مشارکت را به سمت یک نوع درگیری و سهم‌طلبی و سهم‌گیری ببریم درحالیکه قرار نبود چنین چیزی باشد و هدف هم این نیست که دو گروه هستند که یکی باید سهم خود را از دیگری بگیرد.

جهان امروز به طرف صلح و وحدت در حرکت است و این اتفاق اول باید در خانواده بیفتد، زیرا اولین نهادی که انسان را تربیت می‌کند خانواده است و برای صلح در خانواده ابتدا باید این پیش فرض تقابل را حذف کنیم؛ اینکه زنی وجود دارد در مقابل مردی!

صلواتی گفت: یک وقت بحث نظری است یکبار تاریخی و در بخش نظری می‌توان با شما موافق بود اما در بعد تاریخی آیا چنین اتفاقی برای زنان نیفتاده و آیا قابل انکار است؟

اسمعیلی گفت: چه اتفاقی؟

صلواتی پاسخ داد: اینکه زنان به نیازها و مطالبات و حقوقشان دسترسی پیدا نکردند.

اسمعیلی گفت: شما مفهوم قدرت را تعریف کنید، قدرت چیست؟ یعنی چیزی که بتواند تأثیری بگذارد و دیگران را برای کارهایی مدیریت کند. این موضع قدرت است. مثلاً نوزادی که شب نمی‌خوابد و  همۀ اهل خانه را تا صبح بیدار نگه می‌دارد در موضع قدرت است؟ بنابراین تعریف بد قدرت رخ داده! اینکه آیا نقش ما چیست؟ نقش زن نقش مرد است؟ این تعریف بد است. شما در تاریخ قاجار یا پهلوی می‌بینید که زنانی پشت پرده هستند که مردان را می‌چرخانند و ارتباطات بین المللی را برقرار می‌کنند و مشخص می‌کنند چه کسی برود و چه کسی بیاید و چه کسی پادشاهی‌اش ادامه یابد یا نیابد! ضمن اینکه در ظاهر خبری نیست!

در ظاهر شما زنی نمی‌بینید اما در حقیقت این زن وجود دارد. ما چرا همه چیز را در تجلی نگاه می‌کنیم؟ نمی‌بینیم نقش زن همواره قوی بوده چون خداوند انسان را اینطور آفریده و این زن قدرتی دارد که اگر از لایه‌هایی جلوی او گرفته شده که البته من قبول ندارم، اما از لایه‌های دیگر قدرت در او تجلی یافته و مردم را تحت تاثیر قرار داده است.

شما نمی‌توانید این نیمۀ سیب زن را نادیده بگیرید.

در اینجا نژادبهرام در واکنش به اسمعیلی گفت: من با این صحبت‌ها که خانواده باید محل صلح باشد و زنان اگر نتوانستند در تجلی قدرت باشند از ظرفیت‌های دیگر استفاده کردند، موافقم، و وارد بحث فلسفی هم نمی‌شوم و نگاهم تاریخی است؛ و اینکه می‌گویید زنان و مردان به لحاظ تاریخی در مقابل هم قرار دارند را هم قبول ندارم. چه در غرب و چه در جوامع اسلامی و در حال توسعه زنان جایگاه‍‌های متناظر نداشتند و به عنوان انسان بماهوانسان به آنها نگاه نشد که یا برخاسته از سنّت‌های تاریخی و یا شرایط فیزیکی زنان بوده و زنان به دلیل  زوربازوی کمتر و تغییر سبک اقتصادی جامعه و اتکا به زور بازو از عرصه کنار رفتند، که باعث شد امروزه فقر زنانه شود یا برای تحصیل پسران به دختران ترجیح داده شوند یا شصت الی هفتاد درصد خشونت‌ها علیه زنان باشد، یا در دادگاه‌ها زنان بیشترین هزینه‌ها را بدهند و بهرحال زنان قربانیان اصلی خشونت و فقر باشند، و اینکه سهم خود زنان یا جامعه یا دیگران چقدر بوده بحث دیگری است. اما ناظر به بحث اسمعیلی دربارۀ تجلی، باید گفت الان شرایط متناظر برای زیست اجتماعی و انسانی زنان وجود ندارد. مشکلات زنان یک بسته است که بخشی از آن این است که زنان بتوانند بطور متناظر در جایگاه قدرت قرار بگیرند.

صلواتی پرسید: شما بحث عدالت و فرصت برابر را مطرح کردید و به لحاظ کبروی با شما موافقم، اما به لحاظ صغروی آیا مشخصاً باید احراز پست اجرایی توسط زنان یکی از راهکارهای تحقّق عدالت و ایجاد فرصت های برابر باشد؟ آیا از طرق دیگر نمی‌توان چنین کرد؟ چرا باید بخشنامه و آمار داد یا در فراکسیون مجلس بحث شود که سهم زنان به ۵۰درصد برسد یا رییس جمهور بگوید ۳۰ درصد مناصب برای زنان شود؟ به لحاظ نظری چه اندیشه‌ای پشت اینها هست؟

نژادبهرام پاسخ داد: در شرایط مختلف تجربه زیسته‌های مختلف رخ داده و در جوامع دیگر برای رفع شکاف زن و مرد از تبعیض مثبت استفاده کرده‌اند! در کشور ما با حدود ۸۰ میلیون جمعیت که حدود ۴۰میلیون زن هستند، فقط ۹ نمایندۀ خانم در مجلس داشتیم و تازه امروزه شده ۱۷ نفر!

صلواتی: تبعیض مثبت چیست؟

نژادبهرام توضیح داد: این تجربه زیستۀ بشری بوده و ما هنوز آن را نداریم. مثلاً در افغانستان و پاکستان و عراق برای رفع مشکل فاصلۀ زنان و مردان، ۲۸، ۲۰، و ۲۵ درصد کرسی‌های مجلس را به زنان اختصاص داده‌اند ولی در کشور ما چنین چیزی هنوز قانون نشده درحالیکه در مطالبات اجتماعی مردم خود را نشان داده و در لیست انتخابات بیش از ۳۰درصد آمار برای زنان هست، با این حال هنوز به صورت قانون درنیامده است.

صلواتی از اسمعیلی پرسید: خانم نژادبهرام پیش فرضی به نام برابری جنسیتی را مطرح و در مقابل عدالت جنسیتی را پیشنهاد می‌دهند نظر شما چیست؟

اسمعیلی گفت:  دنیا بویژه غرب در زمینۀ رضایت بخشی به انسانها و مراودات و روابط آنها اصلاً موفق نبوده و بهمین خاطر ما باید در علوم انسانی خودمان بازگشت به خویشتن داشته باشیم. نهاد خانواده در حال نیستی است درحالیکه طبق نظر روانشناسان غربی امنیت اولیه باید در ۵ سال اول کودکی رخ دهد تا موفقیت‌های بعدی برای انسان هموار شود و اگر خانواده کلاً نابود شود و سبک جدید ارتباطات که قالب خانواده را ضروری نمی‌داند اتفاق بیفتد این امنیت وجود نخواهد داشت. تجربۀ انسانی جهانی موفق نبوده و الگوی مناسبی نبوده و اینکه مثلاً بگوییم آنها گفتند ۵۰درصد نمایندگان مجلس زن باشند و ما این را انجام بدهیم این نمی‌شود! در انتخابات ده‌ها کاندیدای زن و مرد ثبت نام می‌کنند و زنان اتفاقاً بیشتر رأی می‌دهند، زیرا زنان به دلیل سه خصوصیت تولید، تداوم، و تجلی بیشتر در مسایل اجتماعی مشارکت دارند، با این حال در آمار نهایی اینطور نیست که به زنان بیشتر از مردان رأی داده باشند و بلکه به مردان بیشتر رأی می‌دهند. بنابراین نمی‌توان به زور مردم را تغییر داد.

نژادبهرام پرسید: یعنی دسترسی به قدرت با خانواده مغایرت دارد؟

صلواتی گفت: وقتی درصد تعیین کنیم مکانیسمی طراحی می‌شود که از اصالت‌های قبلی فاصله می‌گیریم!

که هر دو مهمان این قول را رد کرده و گفتند هیچ مغایرتی ندارد و بحث انسان است نه زن! و اسمعیلی گفت: ما نگران انسانیم!

اما صلواتی گفت: انسان چیز عامی است و کمکی نمی‌کند به بحث، و زن و مرد تفاوتهای جدی دارند!

اسمعیلی پاسخ داد: به لحاظ آنتولوژیک در قرآن آمده زن و مرد از یک بافت و ذات برخوردارند، که بلافاصله صلواتی تذکر داد: اما احکامشان متفاوت است!

نژادبهرام پاسخ داد: ما می‌گوییم انسان بماهوانسان که البته وقتی در اجتماع وارد شود نقش‌ها متفاوت خواهد شد.

صلواتی گفت: کسی که برای مشارکت زنان درصد تعیین می‌کند ناظر به انسان بماهوانسان نیست بلکه ناظر به انسان بما هوجنس خاص است.

اسمعیلی در جواب گفت: همانطور که گفتم دالاس گفته: ما یک قرن تلاش کردیم زنها را به اجتماع بیاوریم ولی آنها خانواده را ترجیح دادند!

صلواتی گفت: خب موفقیت‌های زیادی هم داشتند البته!

اسمعیلی گفت: این کجایش موفقیت است که زنان ما در مترو یا فرودگاه تاکسی تاکسی بکنند! این یعنی ما خیلی رشد کردیم؟

صلواتی: شما موفقیت را خیلی عام می‌بینید! شما هدفگذاری می‌کنید روی مشارکت ۳۰درصد و بعد از تحقّق آن طبیعتاً توفیقاتی حاصل می‌شود!

اسمعیلی: به خود من کار اجرایی زیاد پیشنهاد شده اما همیشه گفته‌ام دوست ندارم!

نژادبهرام بحث را ادامه داد و گفت: تجارب بشری به نتایج زیادی رسیده مثلاً صلح را برای تداوم حیات بشر مناسب تشخیص داد و برای رفع مشکلات زنان راهکاری زیادی ارائه شد و برخی از طریق احزاب برخی از طریق آموزش یا برنامه‌ریزی برای افزایش ظرفیت دسترسی زنان به عرصۀ قدرت اقدام کردند و تجربۀ شایع این بوده که درصد تعیین کنند که طبیعتاً بر مبنای تبعیض بود نه شایسته‌سالاری، اما گفتند چون فاصلۀ زن و مرد در عرصۀ قدرت خیلی زیاد است برای دوره‌ای موقّت از این تبعیض مثبت استفاده شود مثل دوره‌های تقویتی که برای قبولی کنکور طی می‌شود! ما برای رفتن در مسیر عدالت نیازمند ایجاد فرصت‌های برابر هستیم و این فرصت‌ها هم اگر محقّق شوند الزامی نیستند و هرکسی تمایل داشت می‌پذیرد و نداشت نمی‌پذیرد! شما سمت اجرایی دوست نداشتید ولی من دارم!

صلواتی گفت: ولی سوال من همچنان بی جواب باقی ماند که فراروایت‌هایی مثل عدالت و فرصت برابر زیباست و باید باشد، اما چرا منحصراً و مشخصاً باید در بحث مشارکت سیاسی و احراز پست اجرایی زنان به درصد خاصی برسد؟

نژادبهرام پاسخ داد: موضوع ما محدوداً دسترسی به پست‌های ارشد مدیریتی است و معتقدم فرصت برابر برای دسترسی وجود ندارد و برای ایجاد این فرصت نیازمند تبعیض مثبت و تعیین درصد هستیم و برخی کشورها قانون گذاشتند و مطالبۀ اجتماعی خیلی‌ها بوده که تبدیل به قانون شده است!

صلواتی پرسید: این مطالبه چه نشانه‌‎ای دارد که از ادعای صرف مجزّا شود؟

نژادبهرام پاسخ داد: تحقیقات زیادی انجام شد و از استان‌های مختلف آمارگیری شد و نظرسنجی و نیازسنجی شد و از بین ۱۰ الی ۱۵ شغل مختلف از مردم سوال شد از زن و مرد، و در این نظرسنجی‌ها این مطالبات کاملاً آشکار بود و البته برای پست ریاست جمهوری درصد خانم‌ها کمتر بود!

لذا مطالبۀ اجتماعی خودش را نمایان می‌کند همانطورکه در این نظرسنجی‌ها مشخص شد!

 صلواتی گفت: دنیای جدید اقتضائاتی دارد و با پذیرش قواعد جدید زندگی مدرن سبک زندگی جدید را باید پذیرفت و در ما ایرانیان هم همین اتفاق رخ داده! مثلاً طبق سبک جدید الان نیمی از دانشجویان دانشگاه دختر هستند! و بعد از اخذ مدرک نیازمند شغل و منصب هستند و نمی‌توان به آنها گفت مدرک بگیرند ولی شغل و منصب تصاحب نکنند و فقط به خانواده بپردازند! نمی‌شود از مدرنیته نیمی را پذیرفت نیمی را نه! وقتی به زنان مدرک داده می‌شود باید برای پست‌های اجرایی آنها هم فکری بشود!

اسمعیلی چنین پاسخ داد که: ما دچار جنگ روانی هستیم و به چیزهایی که حل مسئله نمی‌کنند مشغولیم و مشغولیم به اینکه زنها چطور پست اجرایی احراز کنند که صلواتی تذکر داد: نه ما سوال می‌کنیم که این مسیر درست است یا نه؟ و اسمعیلی ادامه داد: همین سوال از کجا به ذهن ما آمده است؟ صلواتی پاسخ داد: واقعیت تاریخی بوده! اسمعیلی گفت: واقعیت تاریخی جدا از ذهن ما نیست و اینکه چند درصد از وزرای ما زن هستند چند درصد نیستند مشکل اصلی نیست و دغدغۀ خیلی اساسی نیست و مثلاً در پست‌های بالاتر طبق گفتۀ نژادبهرام بیشتر مردان را قبول می‌کنند تا زنان، و باید پرسید این باور در کجا باید تغییر کند؟ با درصد تغییر پیدا نمی‌کند! هیچ کسی جلوی هیچ خانمی را برای استخدام نگرفته یا مثلاً برای احراز پست شهرداری! بلکه این باورها اجازه نمی‌دهد. فلان خانم خودش را نشان داده و توانمندی‌اش دیده شده و تجلی خود را بروز داده و بعد توسط مردم انتخاب شده و ما باید بجای تعیین این درصدها برای تبعیض مثبت، که خودش این پیش فرض غلط را دارد که زنها ضعیف هستند و باید کمکشان کنیم قوی شوند، این باورها را اصلاح نماییم!

نژادبهرام اعتراض کرد که: هم بر اساس الزام تاریخی هم برابری فرصت‌ها زنان به عرصۀ کار وارد شدند اما چون صاحب سرمایه نیستند لذا کارآفرین نیستند و تعداد زنان کارآفرین بسیار کمتر از مردان است و پیش‌فرض‌های اینچنینی هم نزد کارفرمایان مرد است که به توانایی زنان باور ندارند نه اینکه زنان ضعیف باشند! زنان توانایی دارند منتها کارفرمایان آنها را باور ندارند! و این پیش‌فرض‌ها از جامعه گرفته شده و باید توجه کرد که هیچ مغایرتی بین احراز پست اجرایی و وظیفۀ همسری و مادری وجود ندارد.

صلواتی گفت: ما هر سه این عدم تغایر را قبول داریم و بحث ما این نیست، بحث این است اولویت را به چه چیزی بدهیم؟

نژادبهرام پرسید: شما نگرانید درصد سهم خانواده کم شود؟

صلواتی پاسخ داد: پیش فرض درصد تعیین کردن برای پست های اجرایی، برابری جنسیتی است که با عدالت جنسیتی فرق دارد!

نژادبهرام گفت: بحث ما عدالت جنسیتی است و اینکه فرصت اجتماعی باید برابر باشد برای همۀ انسانها فارغ از زن و مرد بودنشان و آنها باید از بین این فرصت‌های برابر انتخاب بکنند! یکی خواست مدیر شود بشود یکی نخواست نمی‌شود و مادر می‌شود! بنابراین فرصت‌های برابر باید ایجاد شود و بعد هر کسی هرطور خواست انتخاب نماید!

صلواتی واکنش نشان داد و گفت: عدالت جنسیتی قبول است اما ممکن است کسی بپرسد آیا برای عدالت جنسیتی لازم است حتماً زنها به کار گماشته شوند؟ و به مناصب اجرایی وارد شوند؟ مثلاً بگوییم این تعداد پست یا شغل به زنان اختصاص یابد؟ لزوماً این مصداق عدالت جنسیتی است؟ یا نه  بلکه بجای این کار قوانین و رویه‌ها را اصلاح کنیم ولی گویا تمایل بیشتر به سمت احراز پست است؟

نژادبهرام گفت: این ۳۰درصد قانون شود اصلاح رویه است! بحث اصلی ما فرهنگی و اجتماعی است و مثلاً مادربزگ‌های ما به ما یاد دادند فلان کار مثلاً گریه دخترانه است و فلان کار پسرانه  و یا دختران را ضعیف خطاب کردند و عنوان ضعیفه را اغلب بکار می‌بردند که البته بعد از انقلاب خیلی کمتر شد و به دلیل همین باورهاست که در شرکت‌ها برای  پست مدیریت مردان را انتخاب می‌کنند نه زنان! لذا جوامع باید برای ایجاد فرصت‌های برابر برای زنان تسهیلاتی ایجاد کنند و مثلاً در همان غرب برای زایمان حدود سه سال مرخصی می‌دهند تا مادر بتواند در کنار فرزندش باشد یا حتی برای پدران نیز به منظور درک وظیفۀ پدری اقداماتی می‌کنند و خوب است ما اینها را تجربه کنیم، زیرا خیلی از این تسهیلات برای زنان ما وجود ندارد و مثلاً زنی که زایمان کرده از مرخصی می‌ترسد زیرا ممکن است از کار برکنار شود و بهتر است زنان در مجلس باشند تا برای زنان تصمیم بگیرند و قوانین را اصلاح کنند!

صلواتی نظر اسمعیلی را دربارۀ سخنان نژادبهرام پرسید و وی پاسخ داد: در اسلام و دیگر ادیان بر حق و باطل تأکید شده و دوگانگی فقط در امر حق و باطل است نه نژاد و جنسیت! در قرآن دوگانگی اقوام یا انسانها فقط برای شناخت است نه چیز دیگر و برای گروه گروه کردن انسانها باید به حق و باطل برگشت و اگر انسانی چه زن و چه مرد توانایی دارد باید به کار گماشته شود و درهیچ جای قرآن زن از کار کردن در فلان و فلان جا نهی نشده و تنها در مورد باطل یعنی کفّار است که گفته شده حق ورود ندارند! همۀ مسلمانها و همۀ انسانها می‌توانند در جاییکه شایستگی دارند وارد شوند و این نبایدهای موجود را باید علمای ما توضیح دهند طبق قرآن!

صلواتی سوال دیگری پرسید و گفت: آیا مجلس صد در صد مردانه می‌تواند به همان خوبی مجلس دارای زن تصمیم بگیرد؟

اسمعیلی پاسخ داد: اگر حق ادراک شود بله! در طول تاریخ تزریق این دوگانگی همه را به دردسر انداخته و مثلاً گفته شده مرد زوربازو دارد و زن ندارد درحالیکه زن نیروی تربیت کردن دارد و بر این اساس باید احترام او حفظ و مقابل فرزندش از سوی مرد  تحقیر نشود! اگر در جامعۀ ما مادری به حق شناخته شود هیچ زنی اصرار بر اینجا و آنجا ماندن نخواهد داشت.

ما زنان می‌خواهیم به جامعه بگوییم ما توانایی داریم و می‌خواهیم آن را به هر طریقی که شد به جامعه ارائه دهیم.

صلواتی گفت: وقتی جامعه مردسالار باشد و ساختارش مقاوم باشد مقاومت می‌کند و اجازه نمی‌دهد و منصب اجرایی به زنان دادن به معنای همان توانمندسازی آنهاست!

اسمعیلی اعتراض کرد: اصلاً لازم نیست به زنان توانمندی داده شود چون توانمند هستند و ما زنها به شما مردها زبان محبت، پدر بودن و چیزهای دیگر را یاد دادیم و حرف ما این است که اگر ما را در این قالب ببینید به نفع جامعه است.

نژادبهرام تذکر داد که این حقی که شما می‌گویید دقیقاً توسط باطل یعنی باورهای غلط محدود شده و اسمعیلی هم تأکید کرد و گفت: بله ما خودمان چنین کردیم و مثلاً ما زنها خودمان به خودمان رأی نمی‌دهیم!

نژادبهرام ادامه داد: ما با ایده‌آل‌های خود فاصله پیدا کردیم و نیازمند تغییر هستیم و تجربه زیسته‌های بشری می‌تواند به ما کمک کند و می‌توان این تجارب را بومی سازی کرد مطابق آیین و فرهنگ و دینمان و قوانین و رویه‌ها را اصلاح کرد تا حق در مورد زنان نمایان شود و برای این منظور ابزار لازم است، مثل اینکه مثلاً برای تعمیر میز نیازمند چکش و میخ هستیم؛ و این حکم اختصاص ۳۰درصد به مناصب اجرایی زنان چونان ابزاری است که می‌تواند به احقاق حقوق زنان و رفع حجاب‌های موجود در قبال حق آنان کمک کند! مثلاً برای احراز وزارت آموزش و پرورش گزینه‌ای بهتر از زنان نیست اما توانمندی زنان در این عرصه دیده نمی‌شود!

اما اسمعیلی خاطرنشان کرد که در بخش نظری با نژادبهرام مخالف است و نباید حق زنان را با الگویی که در دنیا چندان موفق نبوده و مثلاً به تضعیف نظام خانواده منجر شده احیا کرد! و بلکه ما باید الگوی خود را پیدا کنیم و الگوی خود ما بازگشت به گفتمان حق است و بعنوان سخنان پایانی خود  ادامه داد:  باید از علما بخواهیم در این زمینه حق را روشن کرده و اجرا کنند، زیرا ما به حرف آنان اهمیت می‌دهیم و معتقدیم از سر صدق صحبت می‌کنند. علما باید ببینند جامعه به چه چیزی نیاز دارد و  آنها را بررسی و از حق انسانی زنان دفاع نمایند!

نژادبهرام نیز بعنوان حسن ختام گفت: برای این موضوع نیازمند وضع قانون هستیم تا زنان به مناصب اجتماعی بالا ورود پیدا کنند.

۱۳۹۶ شهریور ۲۵, شنبه

نامه سرگشاده آتنا دائمی؛ برای گیسو و فرزندانِ مادرانِ زندانی

نامه سرگشاده آتنا دائمی؛ برای گیسو و فرزندانِ مادرانِ زندانی


سحبانیوز، آتنا دائمی، فعال حقوق بشر دربند که در حال حاضر در بند زنان زندان اوین مشغول تحمل محکومیت است با نگارش نامه ای سرگشاده از درد و رنج مادران زندانی عقیدتی و فرزندان کوچک آنان گفته است. او در این نامه از زخم هایی میگوید که به مادران دربند و فرزندان کوچک آنان که در جستجوی مهر مادری هستند هر روزه تحمیل می شود.
به گزارش سایت حقوق بشر ایران، آتنا دائمی، در نامه سرگشاده خود تجربیات خود از مشاهده وضعیت مادران دربند و فرزندان آنان را با وجدان های بیدار به اشتراک گذاشته است، متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:
برای گیسو و فرزندانِ مادرانِ زندانی
٢٢ماهه بودی که مادرت نازنین بازداشت شد، نه تو می دانستی و می دانی بازداشت یعنی چه و نه می دانستی و می دانی که مادرِ زندانی بودن یعنی چه! حالا ٣سال و ٢ماه از زندگی ات می گذرد و مادرت همچنان زندانی ست. ١٧ماه است که پدرت را هم ندیده ای و زبان انگلیسی را کاملاً فراموش کرده ای!
١٧ماه است که نه تو زبان پدر متوجه می شوی و نه پدر زبان تو را! ١٧ماه است که مترجمی باید حرفهای شما با هم را برایتان ترجمه کند، اما مگر می تواند احساس کودکانه تو را برای پدر و بغض دلتنگی پدرانه ریچارد را برای تو معنا کند؟!
١٧ماه است که سهمت از مادر هفته ای تقریباً ٢ساعت ملاقات است و سهمت از پدر در خوش بینانه ترین حالت هر روز دیدن او از طریق اسکایپ و دنیایی از احساسات غیر قابل بیان و خاموش! تو نمی دانی که چرا فقط همین قدر از مادر و پدر سهم داری،
تو نمی دانی که قربانی چه طمع و بازی سیاسی شده ای! تو فقط مادر می خواهی و پدر! از روزهای ملاقات می گویم ! از یکشنبه ها ! خواهرم را در آغوش می گیری و با هم ۴طبقه را به زیر زمین مى آیید تا به سالن ملاقات برسید و پس از آمدنِ ما ، از آغوش خواهرم به آغوش مادر می پری و بعد از ۴۵دقیقه دوباره آغوش عوض می کنی و با سری بر شانه خواهرم هانیه ۴طبقه را به سوی آزادی میروی. دیدن این صحنه تلخ و در عین حال با شکوه در صورتی امکان پذیر است که من هم همچون تو بتوانیم به صورت حضوری با خانواده ام ملاقات داشته باشم و نه به قول تو کابینتی! با خواهرانم احساس نزدیکی می کنی، مدام از آنها می گویی و از آنها تقلید می کنی و آنها را در کنار خود تصور می کنی ، هر دو آنها را به نام من و با گویش شیرینت به نام آتمه دائمی می شناسی! کسی به درستی نمی داند منظور تو از آتمه دائمی آتناست یا خواهرانش اِنسیه و هانیه!
آتمه دائمی همه جا با توست در خانه ، مهد، حتی مسافرت کوتاهی که داشتی! هر چه داری با او تقسیم میکنی و با همه از او صحبت می کنی! من و مادرت به این نتیجه رسیدیم که آتمه دائمی برای تو ، رویا و تصور و خیالیست که به جای دوست، خواهر، و یا شاید مادر و پدرت اوقات تنهایی ذهنت را با او پر می کنی!!
مادر بزرگت مى گفت روزهای یکشنبه که زودتر به سالن انتظار ملاقات مى رسید بی قرار و بی تاب آتمه دائمی هستی تا با او بازی کنی و با او به ملاقات بیایی، اما روزهای چهارشنبه که فقط روز ملاقات مادرانِ زندانی با فرزندانشان است تو تنهایی، در آغوش خواهرم انتظار مادر نمیکشی بلکه روی صندلی پلاستیکی مى نشینی و چشم به در و در انتظار مادری! حتماً سارا دختر مریم اکبری را دیده ای دختری که حالا نوجوانی ست اما ٣ساله بود که مادرش بازداشت شد، پشت شیشه های کابین قد کشید و خیلی تلخ حتی هیچ تصوری از مادر بدون شال و مانتو ندارد!
جای خالی مادر را خواهرانی که تنها ۶سال از او بزرگترند پر کرد! بشیر را نیز دیده ای! فرزند آزیتا رفیع زاده و پیمان ، بشیر هم مجبور است برای دیدن مادر و پدر زندانی اش ساعتها در راه رجایی شهر و اوین باشد و درس صبر و تحمل را تمرین کند! حتماً مینای زهرا زهتاب چی را نیز دیده ای اما از نگرانی های مادرانه زهرا که پشت چهره صبور و آرامش پنهان شده هیچ نمی دانی،
یا مریم دختر فاطمه مثنی و حسن صادقی که در ١۴سالگی میبایست با برادرش در غیاب پدر و مادر زندانی از مادر بزرگی مراقبت کنند که داغ اعدام سه فرزند و یک عروس و حبس خود و دخترش فاطمه در ١٣سالگی و حالا دوباره در ۴۵سالگی فاطمه را به سینه دارد. علی و کیانا را ندیده ای اما نرگس محمدی را دیده ای و نمیدانی که نرگس چگونه ٢سال پیش در همین سالن ملاقات که هر هفته به آنجا می آیی از دو فرزند ٨ساله اش جدا شد و آنها را نزد پدرشان به فرانسه فرستاد تا سالهای دوری از پدری که ١۵سال از عمرش را در زندان سپری کرد و ناگزیر به ترک همسر و فرزندان و وطن شد، تمام و وارد سالهای دوری از مادر شوند !
تو میرانا و اِلدار را هم ندیده ای و ماهم ! آنها در وطن خودشان ، ترکمنستان هستند تا مادرشان نگارا افشارزاده از غربت و از زندان دیار غربت رها شود و به آغوش آنها باز گردد ، مادر و فرزندانی که ٣سال است از هم دورند! میبینی گیسو هم چوتو و مادرت زیادند! اما کسانی هم هستند که مثل تو کودکی بیش نبودن ولی پدرانشان را برای همیشه از دست دادند. دخترکانی همچون مهنا دختر حامد احمدی که مثل تو که در سالن ملاقات روی پای مادر می نشینی و نقاشی می کشی ، نقشی کشید از پدرش اما پای چوبه دار!
میبینی گیسو آزار خانواده های زندانیان تمامی ندارد و هم چو تو و او زیادند، خواهرم میگریست و میگفت در سالن انتظار به بهار ، نوه فریبا کمال آبادی با حسرت نگاه میکنی و خودت را به آغوش خواهرم میفشاری چرا که او در بغل مادر است و تو در انتظار آمدن مادر اما گیسوی نازنین! تو نمیدانی که مادر بهار، ترانه، دختر فریبا ١٠سال است که از مادر دور است درست از وقتی که١٣ساله بود!
آری کودکانِ زیادی همچون تو قربانی ظلم و جنایت قدرتمندان بوده اند، چه کودکانی که در سالهای سیاه و تاریک دهه ۶٠درزندانها و سلول های وحشتناک زندان با مادرانشات حبس و درد کشیدند، کسانی همچون هومان موسوی و امید علیشناس که سالها بعد هم در اوج جوانی شان باز گرفتار زندان شدند…
تو نمیدانی که بسیاری از آنها به هنگام اعدام مادرانشان از زندان آزاد شدند! آری تو اینها را نمیدانی و برای کودکی ات هم قابل درک نیست، اما گیسو کاش مى دانستی که چگونه از رنجت خسته و خشمگینم ، کاش میدانستی که می دانم هیچ چیز این روزهای کودکانی چون تو را جبران نمیکند حتی تمام عشقی که اطرافیان به شما دارند! کاش میدانستی که زندان دیوارهای بلند دورمان و دربهای متعدد قفل شده به رویمان یل میله های پشت پنجره نیست ! زندان دیواریست که به اجبار به دور جسم و قلبمان کشیده اند و برای مادران زندانی جانکاه تر است در آن هنگام که از آغوش فرزند و حرف زدنها و تولدها و بلوغ و تحصیل و ازدواج فرزندانشان محرومند فقط و فقط به دلیل طرز تفکر و عقیده و باور متفاوت.
من هم روزی فقط شنونده و خواننده این دردها و رنج های مادران زندانی و فرزندانشان بوده ام و حالا آنها را از نزدیک میبینم و از دردی گریسته ام که از آن من نیست!

۱۳۹۶ شهریور ۲۲, چهارشنبه

تصمیم هولناک پدر برای قتل ۲ دخترش

تصمیم هولناک پدر برای قتل ۲ دخترش


 پدر ۴۸ ساله در اقدامی جنون‌آمیز، ۲ دخترش را با ضربات قداره به قتل رساند و پس از آن با خوردن سم سیانور به زندگی‌اش پایان داد.
به گزارش همشهری، ساعت 22دوشنبه 20شهريورماه زني هراسان با پليس تماس گرفت و گفت: برادرم دقايقي پيش به من زنگ زد و گفت دو دخترش را به قتل رسانده و خودش با خوردن سم دست به‌خودكشي زده است. او اين جمله را گفت و تلفن را قطع كرد.پس از اين تماس مأموران كلانتري تهرانپارس خود را به محل زندگي برادر اين زن كه طبقه اول ساختماني در تهرانپارس بود، رساندند و با صحنه هولناكي روبه‌رو شدند.
پيكر نيمه‌جان پدر خانواده در سالن پذيرايي افتاده بود و كمي آنطرف‌تر و در آشپزخانه جسد خونين دو دختر خانواده كه 16و 21ساله بودند به چشم مي‌خورد. كنار آنها يك قداره خون‌آلود بود كه نشان مي‌داد با استفاده از آن به قتل رسيده‌اند. با حضور قاضي ايلخاني، بازپرس جنايي پايتخت و كارآگاهان آگاهي در محل حادثه پدر خانواده كه هنوز نفس مي‌كشيد براي درمان به بيمارستان منتقل شد.
تيم تحقيق در بررسي محل جنايت با دست‌نوشته‌اي روبه‌رو شد كه پدر خانواده روي تلويزيون چسبانده بود. او نوشته بود: «....در زندگي ما دخالت مي‌كردند و باعث شدند كه همسرم قهر كند و از خانه برود. آنها خسارت زيادي به من زدند.»
پدرخانواده حتي پاي دست نوشته را هم امضا كرده بود و در ادامه تحقيقات مشخص شد همسر وي 40روز پيش خانه را ترك كرده و به خانه پدري‌اش رفته بود. به گفته همسايه‌ها اين زن و شوهر اختلافات زيادي داشتند. به حدي كه زن جوان بارها از همسرش شكايت كرده بود. 
همسايه‌ها مي‌گفتند شب حادثه صداي درگيري از داخل خانه آنها شنيدند اما به محض اينكه پشت در رسيدند صداي دعوا قطع شده بود.به گزارش همشهري، پدرخانواده كه براي درمان به بيمارستان منتقل شده بود ساعت 4صبح ديروز جان باخت و تحقيقات تكميلي دراين پرونده ادامه دارد.

آمارهای قابل تامل از اعتیاد زنان جوان/ هشدار درباره اعتیاد کودکان

آمارهای قابل تامل از اعتیاد زنان جوان/ هشدار درباره اعتیاد کودکان

محسنی بندپی رییس سازمان بهزیستی
رئیس سازمان بهزیستی کشور گفت:علی رغم آنکه بیشتر ین ماده مصرفی معتادان، «تریاک» است اما شاهد رشد روز افزون مصرف مواد صنعتی و روانگردان در کشور هستیم این درحالیست که مصرف همزمان چند ماده نیز از دیگر هشدارهای پیمایش شیوع شناسی اعتیاد است.

به گزارش ایسنا، انوشیروان محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی کشور، در یازدهمین کنگره بین المللی دانش اعتیاد که در محل سالن همایش‌های رازی در حال برگزازی است گفت: اعتیاد زنان در جامعه، شتاب گرفته است؛ به طوریکه در گروه سنی 15 تا 29 سال به ازای هر 6.6 مرد ، یک زن معتاد و در گروه سنی 30 تا 44 سال به ازای هر 15.7 مرد، یک زن و در گروه سنی 45 تا 64 سال، 16.6 زن معتاد وجود دارد.


وی در ادامه با بیان آنکه همچنین همزمان شاهد گرفتار شدن کودکان در دام اعتیاد هستیم ادامه داد: امروز با توجه به سبک زندگی و تحولات فناوری، شاهد رشد آسیب های اجتماعی هستیم اما افزایش قابل توجه تعداد کودکان کار و خیابان، کودکان بدسرپرست و بی سرپرست، مفاسد اخلاقی، طلاق و حاشیه نشینی و...همه محصول معضل اعتیاد هستند و در واقع می توان گفت که وقوع کلیه جرائم بزرگ و کوچک و گرایش افراد به بزهکاری در نتیجه گسترش معضل اعتیاد اتفاق می‌افتد.


رئیس سازمان بهزیستی کشور با بیان آنکه طبق نظر سنجی‌های انجام شده، 90 درصد مردم، اعتیاد را مهمترین آسیب اجتماعی کشور می دانند گفت: اعتیاد، هویت و وظیفه‌مندی فرد را تحت تاثیر قرار داده و اختلالات روحی و روانی را تشدید می کند و اثر هم افزایی در بروز جرائم کوچک و بزرگ و شیوع آسیب‌هایی مانند طلاق دارد.

4.5 درصد 15 تا 64 ساله‌ها مواد مخدر مصرف می‌کنند


وی همچنین به پیمایش شیوع شناسی اعتیاد نیز اشاره کرد و گفت: این پیمایش هشدارهایی به ما می‌دهد؛ به طوریکه براساس این پیمایش، 4.5 درصد جمعیت 15 تا 64 سال کشور دچار مصرف مواد مخدر هستند.

رئیس سازمان بهزیستی کشور تصریح کرد: مصرف چندگانه مواد مخدر در میان معتادان کشور، به ویژه مصرف کنندگانی که از اعتیاد آن ها سال ها می گذرد مسأله دیگری است که با رشد قابل توجه و نگران کننده ای همراه است.


وی افزود: رشد و تنوع آسیب‌های اجتماعی تنها مختص به کشور ایران نیست و افزایش معضلاتی چون اعتیاد در بسیاری از جوامع پیشرفته حتی در کشورهایی که جهان سوم نیستند نیز در حال وقوع است.


بندپی هم چنین گفت:در حال حاضر سازمان بهزیستی، کار خود را با 22 هزار کارشناس زبده و خبره در حوزه آسیب‌های اجتماعی و به ویژه اعتیاد دنبال می کند و این کارشناسان با نگاه پیشگیرانه و اجتماع محور فعالیت خود را در این حوزه ادامه می دهند.


وی افزود: سازمان های مردم نهاد نیز به عنوان شرکای اجتماعی سازمان بهزیستی، نقش قابل توجهی را در کاهش آسیب های اجتماعی ایفا می کنند. باید بپذیریم که معضل اعتیاد، به عنوان یک معضل اجتماعی تنها با رویکردی تحت عنوان گفتمان اجتماعی و اجتماع مدارانه قابل حل خواهد بود و معضلات اجتماعی با مشارکت اجتماعی مردم در قالب سازمان های مردم نهاد کاهش می یابد.

رئیس سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: متاسفانه یافته‌های علمی ما هنوز به صورت جدی در حل معضلات و آسیب‌های اجتماعی مورد استفاده قرار نمی گیرد و از سویی دانشجویان و افرادی هم که در رشته‌های مرتبط در این حوزه تحصیل می کنند نیز به صورت مستقیم خود را در معرض حضور در بطن آسیب قرار نمی دهند. بیشتر افراد برای ارتقاء خود و کسب مدرک در این زمینه ورود می کنند.


بندپی تاکید کرد: برای رفع معضلات و آسیب‌های اجتماعی با نگاه علمی، باید یک پیوند اساسی میان دانشگاه و اجتماع ایجاد شود. زیرا معضلی چون اعتیاد یک معضل اجتماعی به شمار می رود.


رئیس سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: بهزیستی با ۵۰۰۰ تیم فعال با رویکرد اجتماع محور و ارایه خدمات تسهیل گری با حضور افرادی در قالب تسهیل گران اجتماعی، ارائه کتابچه، بروشور و همچنین ارائه الگوهای پیشگیرانه برای گروه‌های پرخطر مثل سربازان و کودکان، اجرای طرح های پیشگیری به صورت خانه به خانه در صدد کاهش و رفع آسیب‌های اجتماعی از جمله اعتیاد است.

بندپی ادامه داد: در حال حاضر مراکز TC که در رابطه با حل معضل اعتیاد با رویکرد اجتماع محور فعالیت می کنند، نسبت به کمپ‌های ترک اعتیاد، مراکز اقامتی، مراکز ارائه خدمات سرپایی، مراکزی به مراتب موفق تری هستند و این موفقیت به شیوه درمانی متفاوت یعنی درمان اجتماع محور مربوط است.

وی افزود: بهزیستی نسبت به احیای دوباره مراکز TC که با مداخله به هنگام و رویکردی اجتماعی و علمی، فعالیت می کنند و در ۱۰ سال گذشته به فراموشی سپرده شده بودند اقدام کرد و خوشبختانه تاکنون نتایج خوبی در این مراکز در خصوص حل معضل اعتیاد به دست آمده است.

رئیس سازمان بهزیستی کشور همچنین گفت: با افزایش چشمگیر درصد زنان مصرف کننده، بهزیستی طی جلسات مستمر با قوه قضائیه به این نتیجه رسید که به معتادان باید با دیدی بیمارگونه نگریست و از نگاه مجرم گونه به آن ها پرهیز کرد.

بندپی در پایان گفت: بر اساس جلسات مشترک با قوه قضائیه، طرح اجتماع محور با هدف درمان معتادان متجاهر و سخت در دسترس در حال حاضر اجرا و نتایج قابل قبولی در بر داشته است و این طرح هم اکنون به صورت پایلوت در 6 استان کشور اجرا می شود.

بانوان برای کسب مسئولیت بالاتر باید مراحلی را طی کنند

بانوان برای کسب مسئولیت بالاتر باید مراحلی را طی کنند

مصاحبه اختصاصی ایسنا با محمود واعظی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
رئیس دفتر رئیس جمهور کشورمان تاکید کرد که در تعیین مسئولان تفاوتی جنسیتی قائل نیستیم اما بانوان باید مراحلی را طی کنند تا به مسئولیت بالاتر برسند.

به گزارش ایسنا، محمود واعظی امروز در حاشیه جلسه هیات دولت با اشاره به انتصاب 7 استاندار جدید گفت: رئیس جمهور تاکید کردند که سن استانداران باید پایین‌تر باشد و هر استانداری هر جا می‌رود حتما باید با خانواده خود برود و استاندار پروازی نمی تواند به مردم یک استان خدمت کند.

وی افزود: در عین حال آقای رئیس جمهور تاکید کرد که استانداران از نیروهای جوان و بانوان در استان خود استفاده کنند که خوشبختانه وزیر کشور هم کار بسیار خوبی کردند و برای تصویب هر استاندار در هیات دولت پیوست حکم وجود دارد و مشخص است که هر کدام چه کاری باید انجام دهند تا ان‌شاء‌الله استاندارانمان ما با شرایط جدیدی کار خود را شروع کنند.

رئیس دفتر رئیس جمهور درباره مطالبه حضور زنان در سمت استانداری گفت: به هر حال این موضوع در حال بررسی است و وزارت کشور تلاش بسیار زیادی کرده، انتخاب یک استاندار در یک استان کار بسیار سختی است و یک استاندار علاوه بر اینکه باید با مدیران کل همه وزارتخانه‌های مختلف هماهنگ باشد و آنها او را بپذیرند، باید با 14 ارگان حکومتی به طور مرتب کارهای خود را تنظیم کند، در عین حال مسئول تامین امنیت استان است و ما در انتخاب مسئول خیلی تفاوت جنسیتی قائل نمی‌شویم، اما به هر حال توانایی‌هایی که یک شخص دارد، دارای اهمیت زیادی است.

رئیس دفتر رئیس جمهور خاطر نشان کرد:  باید به گذشته بازگردیم ، آقایان این مراحل را طی کرده‌اند و در زمانی بخشدار و فرماندار و معاون استاندار بوده‌اند. ما این کار را اخیرا شروع کردیم و تعدادی فرماندار زن در دولت یازدهم گذاشتیم و بعضی معاونین استانداران نیز از خانم‌ها بوده‌اند، بنابراین این کار کمی زمان می‌برد، اما ما محدودیتی به آن معنا قائل نیستیم.

واعظی همچنین درباره سفر رئیس‌جمهور به نیویورک گفت: ایشان سفر کوتاه و فشرده‌ای خواهند داشت و برنامه‌های مختلفی همچون سخنرانی در سازمان ملل و دیدار با ایرانیان مقیم نیویورک و جمعی از مسلمانان و نخبگان سیاسی این کشور در برنامه است. همچنین با اصحاب رسانه و مطبوعات مصاحبه‌ای خواهند داشت.

وی افزود: در این زمان بسیار کوتاه با تعداد قابل توجهی از روسای کشورهای مهم نیز دیدار دو جانبه خواهند داشت.

رئیس دفتر رئیس‌جمهور در خصوص نامه مولوی عبدالحمید به رهبری و تاکید رئیس‌جمهور نسبت به نبود تبعیض بین اقلیت‌های دینی و مذهبی، اظهار کرد: دولت قطعا مقید به اجرایی کردن سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری است و این موضوع نیز مانند موضوعات دیگر مقوم کار ما است و تاکید و ابلاغ رهبری باعث می‌شود دولت کارهای خود را بهتر و محکم‌تر انجام دهد.

۱۳۹۶ شهریور ۲۰, دوشنبه

بیماری ایدز در بین زنان ایرانی

سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است .

 سرکوب وکلا در ایران شدت گرفته است سازمان دیدبان حقوق بشر روز پنجشنبه در بیانیه‌ای از “تشدید سرکوب وکلا” در ایران خبر داد. این ساز...